خواندن به تنهایی کافی نیست. دانسته ها به سادگی به فراموشی سپرده میشوند. خواندن زمانی مفید است که از تکنیک های مختلف برای به خاطر سپردن و خلاصه نویسی استفاده کنیم.
سالها پیش پای صحبت علامه جعفری بودم. ایشان جمله ای را چند بار تکرار کردند که بعدها دیدم پایه کاملاً علمی نیز دارد:
«انسان، با مثال می آموزد. مغز انسان در درک مجردات ضعیف است»
همیشه پس از خواندن یک متن آموزنده و علمی، تا حد امکان برای خود مصداق و مثال پیدا کنید. اجازه بدهید برای همین حرف، مثالی بزنم!
«عکس العمل فراتر از احساس، یک مکانیزم دفاعی کاهش اضطراب در شرایطی است که نگران درک چارچوب نگرش و قضاوتی خود توسط سایر حاضرین هستیم».
این جمله را فروید در توضیح یکی از مکانیزمهای دفاعی آورده است. بعید میدانم فردا، این جمله در ذهن من و شما بماند. اما میتوانیم به مثال آن فکر کنیم…
آخرین باری که مجبور شدم به خاطر قضاوت دیگران، عکس العملی فراتر از واقعیت نشان دهم چه موقع بود؟ دیروز بود. وقتی در خانه به مهمان ها چای تعارف میکردم و وقتی نوبت پسرعمویم – که از او نفرت دارم – رسید، چای را دو بار تعارف کردم! چون نگران بودم شاید او و دیگران، احساس نفرتی را که من دارم درک کنند.
حالا خیلی بعید خواهد بود که عکس العمل فراتر از احساس را فراموش کنم. طی روزها و هفته های آینده، مثالهای متعدد دیگری نیز به این مجموعه خاطرات افزوده شده و مکانیزم دفاعی عکس العمل فراتر از حد، همیشه در ذهنم باقی خواهد ماند…
تهیه «نقشه محتوا» یا Mindmap است. ایده این نقشه ها جدید نیست اما کسی که نخستین بار این ایده را به صورت فراگیر مطرح کرد تونی بوزان بود. نمونه های Mindmap را حتماً زیاد دیده اید. نرم افزارهایی نظیر Mindmanager و Mindmapper و .. نیز برای اینکار طراحی شده اند. من به شخصه، برای ارائه مطلب در کلاسها از نرم افزار استفاده میکنم، اما برای خودم، هنوز در هنگام مطالعه روی کاغذ؛ نقشه محتوا ترسیم میکنم. احساس من این است که نوشتن، مطلب را بهتر در ذهنم ثبت میکند!
من به شخصه برای یادداشت برداری، از کاغذهای رنگی استفاده میکنم. چون نوشتن روی کاغذ سفید سابقه تلخ بیست سال نشستن پشت میز و نیمکت و نظام آموزشی صلب و غیرمنعطف را تداعی میکند.
البته سبک خلاصه برداری افراد مختلف هم متفاوت است. برخی کلیات را می نویسند. برخی قصه ها و مثالها و … را هم اضافه میکنند تا به خاطر آوردن راحت تر باشد.
تحقیقات نشان میدهد انسانها موضوعی را که بتوانند برای دیگران تعریف کنند، خوب تر به خاطر می سپارند. بنابراین اگر در کتاب یا سایت، مطلبی را دیدید که میتواند به بهتر تعریف کردن ماجرا کمک کند، آن را هم ثبت کنید.
من دیشب کتاب «رهبری رهبران» را میخواندم و یک مطلب هم راجع به آن نوشتم. برای اینکه این داستان قابل تعریف باشد، چند کلمه را در کنار یادداشتهایم ثبت کردم: سوهارتو، کامدسوس، ژانویه ۹۸
حالا مغز من میداند که «داستانی برای تعریف کردن» دارد. این داستان، مدت طولانی تری در ذهنم باقی خواهد ماند.
ضمناً در یادداشت برداری، اگر از کلمات و واژه های خودتان استفاده کنید، اثر آن چند برابر بیشتر از رونویسی از روی کتابهاست…
برخی از ما به هر دلیل – تنبلی یا نبودن وقت یا مطالعه در تاکسی و مترو و … – امکان تهیه «نقشه محتوا» نداریم. در این موارد هایلایت کردن به کمک ماژیک میتواند مفید باشد. اما توصیه میشود که همیشه از چند رنگ ماژیک استفاده کنیم (برخی آقایان فکر میکنند این کار دخترانه است، اما واقعیت این است که کارکرد آن بسیار خوب است). هر رنگ ماژیک را به یک نوع محتوا اختصاص دهید. من خودم کتابها را با سه رنگ هایلایت میکنم:
- رنگ اول: مطالبی که به نظر من جان کلام است و نویسنده، ده ها سطر نوشته تا به آن یک یا دو جمله برسد.
- رنگ دوم: مطالب جالب و مثالهایی که الزاماً ربطی به موضوع ندارد، اما جالب است و میتوانم در حرفهایم برای دیگران استفاده کنم.
- رنگ سوم: کلمات کلیدی که برای نخستین بار در نوشته مطرح میشوند.
البته این سلیقه شخصی من است و ممکن است شما از شیوه دیگری استفاده کنید.
چطور خلاصه نویسی کنیم؟
پرسش: لطفا طریقه درست خلاصه نویسی کردن را بگویید؟
پاسخ: به طور کلی خلاصه نویسی و یادداشت برداری به چهار دلیل پیشنهاد میشود: اول اینکه هنگام مطالعه و دقیق خوانی از اصول مهم به شمار میآید و در عمیق تر کردن یادگیری مؤثر است. دوم حجم و زمان مرور کمتر شده و امکان مرورهای چندین باره را به شکلی سریع فراهم می کند و سوم اگر به شیوهای صحیح انجام گیرد به هنگام مرور بهتر و مؤثر از خود مطلب مفید واقع می شود و چهارم این امکان را فراهم میکند که تمام مطالب و مباحث مرتبط با یک موضوع را که در کتاب درسی، جزوه، کتاب کمک آموزشی و هر منبع دیگری پراکنده باشد را در یک جا جمع آوری کرده و از پراکنده خوانی جلوگیری نمود.
ابزار کار
خلاصه نویسی علاوه بر ابزارهای رایجی که هنگام مطالعه دارید تنها یک ابزار مجزا لازم دارد و آنهم دفترچه یادداشت میباشد.از خلاصه نویسی در برگههای پراکنده و بدون صحافی خودداری نمایید چرا که با گذر زمان حجم یادداشتها افزایش خواهد یافت و ترتیب آنها به هم خواهد خورد که یافتن و مرتب نمودن آنها زمان و انرژی زیادی میطلبد و کاری خسته کننده است. می توانید از یک سر رسید قدیمی یا دفترچه یادداشت با اندازه مناسب برای این منظور استفاده کنید.
روش های مختلف
آنچه که ما با عنوان کلی خلاصه نویسی از آن یاد می کنیم، شامل فنون مختلف یادداشت برداری، حاشیه نویسی، خط کشی زیر جملات، دسته بندی و علامتگذاری میشود که در ادامه به توضیح در مورد آنها کدام خواهیم پرداخت.
به طور کلی خلاصه نویسی و یادداشت برداری به چهار دلیل پیشنهاد میشود: اول اینکه هنگام مطالعه و دقیق خوانی از اصول مهم به شمار میآید و در عمیق تر کردن یادگیری مؤثر است. دوم حجم و زمان مرور کمتر شده و امکان مرورهای چندین باره را به شکلی سریع فراهم می کند و سوم اگر به شیوهای صحیح انجام گیرد به هنگام مرور بهتر و مؤثر از خود مطلب مفید واقع می شود و چهارم این امکان را فراهم میکند که تمام مطالب و مباحث مرتبط با یک موضوع را که در کتاب درسی، جزوه، کتاب کمک آموزشی و هر منبع دیگری پراکنده باشد را در یک جا جمع آوری کرده و از پراکنده خوانی جلوگیری نمود.
علامتگذاری و خط کشی زیر جملات
همانطور که در شماره قبل خواندید بهترین فن مطالعه درگیر شدن با مطلب یا به اصلاح مطالعه فعال میباشد. علامتگذاری سریع ترین روش برای مطالعه فعال بوده و البته نکات مهم را نیز مشخص میکند. زمانی که مطلبی را مطالعه میکنید جایی که برایتان سؤال باقی می ماند و مطلب را کامل متوجه نمی شوید از علامت سؤال (؟) استفاده نمائید و کنار آن مطلب علامت بزنید. هرجا احساس نمودید منطقه سؤال خیز بوده و به نکته خطرناکی اشاره شده است علامت خطر (!) و جایی که به یک کلمه یا عبارت کلیدی برخوردید دور آن خط بکشید، پاراگراف های مهم را با علامت ضربدر (*) مشخص کنید. به طور کلی هنگام مطالعه استفاده از علامت گذاری سرآغاز خوبی برای مطالعه دقیق و فعال میباشد. فراموشی نکنید که این کار را با مداد انجام دهید چرا که ممکن است با پیشروی در مطالعه تان متوجه شوید علامت قبلی اشتباه بوده و نیاز به تغییر داشته باشد. دقت داشته باشید که شلوغ کاری نکنید در استفاده از علامت ها و انتخاب جملاتی که خط کشی می شوند زیاده روی نکنید چرا که در مطالعه های آتی حوصله تان سر میرود.
حاشیه نویسی
هر مطلبی که نوشته می شود با هدف انتقال یک سری مطالب جدید و مهم به مخاطب می باشد و برای اینکه این انتقال به نحوی مطلوب و ماندگار صورت پذیرد شرح و بسط و مثال و داستان هایی به آن مطلب جدید و اصلی اضافه میشود. به عنوان مثال ساختار یک پاراگراف برای توضیح یک جمله کلیدی است که به طور معمول اولین یا آخرین جمله آن پاراگراف را تشکیل میدهد. دومین قدم در راه خلاصه نویسی این است که کلیدی ترین جمله هر پاراگراف را استخراج کرده به زبان خودتان در حاشیه کتاب یا جزوه یادداشت کنید. در پایان هر پاراگراف از خودتان بپرسید این پاراگراف قصد داشت چه مطلبی را به من بیاموزد و آن را در یک جمله و با زبان خودتان، نه کتابی بیان کرده و یادداشت نمایید. به علاوه میتوانید سؤال، انتقاد و یا هر مطلب دیگری را که مربوط به همان موضوع باشد و در جای دیگری خواندهاید را حاشیهنویسی کنید. این فرآیند به تمرکز فکر، دقت، حفظ و یادگیری بهتر کمک میکند.
یادداشت برداری
اصلی ترین نوع خلاصه نویسی یادداشت برداری می باشد که عبارت است از برداشت کلیدی ترین مفاهیم هر مطلب و ثبت آن در دفترچهای جداگانه به شیوهای خاص که در مرورهای آتی کارایی داشته باشد.
دو ویژگی
هر برگه یادداشت برداری شده باید دارای دو ویژگی مهم باشد. اول اینکه باید خلاصه و کلیدی باشد. یعنی آنچه که یادداشت میکنید باید حجمی بسیار کمتر از آنچه که در متن اصلی موجود است داشته باشد. عدهای هر خط متن را مهم تلقی میکنند و همه را یادداشت میکنند این کار هیچ خاصیتی ندارد و از فوایدی که برای خلاصهنویسی برشمردیم بهرهای نخواهد داشت. دومین ویژگی یادداشت برداری تداعیگر بودن یادداشت هاست یعنی همه آنچه را که پاراگراف و متن قصد انتقال آن را داشت به شما انتقال داده و یادآوری می نماید. به بیان ساده یادداشت ها باید مفید اما مختصر باشند.
چگونه یادداشت برداری کنیم
بهتر است قبل از یادداشت برداری با دو فن علامتگذاری و حاشیه نویسی مطالب مهم را مشخص نمایید. سپس تمام مطالب مشخص شده را بار دیگر مرور کرده و به شکل کلیدی در دفتر یادداشت برداری ثابت نمایید. دقت داشته باشید یادداشت برداری شما باید شامل تمام نکات اصلی و کلیدی متن باشد تا شما را بی نیاز از مراجعه های بعدی به مطلب بنماید.
بهترین روش
بهترین روش برای یادداشت برداری آن چیزی است که به نام «درخت حافظه»، «شبکه مغزی»، «طرح سازمانی» و «نقشه ذهنی» می نامند. طرح شبکه مغزی یا نقشهذهنی که برای اولین بار توسط «تونی بوزان» معرفی گردید از ساختاری شبیه شبکه های مغزی برخوردار بوده و در به خاطر سپاری مطالب کمک فراوانی میکند. بدیهی است این روش بیشتر برای مطالبی که قابل سازمان دهی می باشند مثل انواع آرایه های ادبی، صیغه های فعل، روش رفع ابهام و ... کاربرد بسیار بالایی دارد.
روش کار نیز به این شکل است که «تز اصلی» یعنی همان مهمترین و کلیدی ترین نکته کل متن را به شکل افقی در وسط کاغذ نوشته و با شاخه های مختلف «نکات اصلی» را به آن متصل می کنیم و هر نکته اصلی می تواند خود به چندین نکته فرعی و جزیی متصل گردد.
بهترین روش برای یادداشت برداری آن چیزی است که به نام «درخت حافظه»، «شبکه مغزی»، «طرح سازمانی» و «نقشه ذهنی» می نامند. طرح شبکه مغزی یا نقشهذهنی که برای اولین بار توسط «تونی بوزان» معرفی گردید از ساختاری شبیه شبکه های مغزی برخوردار بوده و در به خاطر سپاری مطالب کمک فراوانی میکند. بدیهی است این روش بیشتر برای مطالبی که قابل سازمان دهی می باشند مثل انواع آرایه های ادبی، صیغه های فعل، روش رفع ابهام و ... کاربرد بسیار بالایی دارد.
روشهای دیگر
استفاده از نقشه ذهنی یا (MIND MAP) برای همه درس ها امکان پذیر نیست این به عهده شماست که با رعایت اصول آموزش داده شده و با بهرهگیری از خلاقیت خودتان از فنون مختلف یادداشت برداری استفاده نمائید.
دسته بندی
یکی دیگر روش های مهم خلاصه نویسی «دستهبندی» است. این روش برای مباحثی که شامل دسته ها و طبقه بندی های مختلف می باشند بسیار مفید است مانند تاریخ ادبیات و یا احادیث درس دین و زندگی. روش کار نیز به این صورت است که مطالب مختلفی که بتوان در یک دسته قرار داد را یک جا نوشته و دسته بندی می شوند. به عنوان مثال میشود شاعران را بر حسب قرن و یا احادیث را بر اساس اشخاص دسته بندی نمود.
تاریخ یادداشت برداری
آخرین نکته مهمی که در خلاصه نویسی باید اجرا نمایید این است که تاریخ یادداشت برداری را درگوشه برگه یادداشت نمایید تا زمان های خاص مرور سر درگم نشوید.
- تبیان
http://www.tebyan.net/newmobile.aspx?pid=166612
مشاور پاسخگو: مهدی غفوری فرد
تنظیم: مرکز مشاوره
خلاصهنویسی و نکتهبرداری
شاید در مورد خلاصهنویسی تاکنون زیاد شنیده باشید و احتمالاً خیلیها در مورد فواید آن برایتان گفتهاند. اگر به فواید آن ایمان دارید که چندان نیازی به مطالعهی این قسمت از مقاله نیست؛ در غیر این صورت با اطمینان کامل به شما میگویم که یکی از مهمترین اصول مطالعهی درسی، همین خلاصهنویسی و نکتهبرداری است که در سال گذشته به من خیلی کمک کرد.
من هم در اوایل سال گذشته اهمیت آن را درک نمیکردم و گاهی خلاصههایم ناقص میماند اما هر چه به پایان سال نزدیکتر میشدم و مخصوصا بعد از عید، ضمن کامل کردن آنها (بهجز درسهای خاص که برایتان خواهم گفت) واقعا نقش بهسزایی در کسب این رتبه برای من پیدا کرد.
شاید این کار برای خیلی از شما سخت، ناممکن و تا حدی وقتگیر و غیرمنطقی بهنظر بیاید؛ اما بدانید اگر یکبار وقت زیادی بگذارید و مبحثی را مطالعه و خلاصهبرداری کنید، دفعههای بعد لازم نیست بار دیگر کل مطلب را بخوانید؛ بلکه میتوانید فقط با نگاه کردن به خلاصه، کل آن مطلب را یادآوری کنید. مطمئن باشید بعد از عید و هر چه به کنکور نزدیکتر شویم، اگر خلاصهنویسی نکرده باشید، قطعا افسوس خواهید خورد و شاید آن وقت کمی دیر باشد؛ پس از همین الان به حرفم گوش کنید و مطمئن باشید پشیمان نخواهید شد و بعداً کلی از من تشکر خواهید کرد!!!
فقط به چند نکتهی کلی توجه داشته باشید:
الف) وقتی برای بار اول مطلبی را مطالعه میکنید، حتما زیر مطالب مهم خط بکشید و یا highlight کنید؛ این کار باعث میشود مطالب، بیشتر در ذهنتان جای بگیرد، در مرتبهی بعدی مطالعه اگر نکتهای را از قلم انداختهاید، مجدد زیر آن را هم خط بکشید و به نکتههایی که دفعههای قبل زیر آنها خط کشیدهاید توجه بیشتری بکنید.
نکتهی اول: لازم نیست زیر کل مطالب کتاب خط بکشید، بلکه فقط نکتههای مهم و کلمههای کلیدی برای ما مهم هستند؛ کلمههایی که با دیدن آنها میتوانید سایر مطالب را هم یادآوری کنید؛ پس لازم است دفعهی اول خیلی عمیق مطالعه کنید تا بتوانید این توانایی را پیدا کنید.
نکتهی دوم: بهتر است چند دورِ مختلف زیر نکتههای مهم علامتگذاری کنید؛ مثلا آنهایی که خیلی مهماند را highlight کنید، آنهایی را که اهمیت کمتری دارند، دورشان خط بکشید و همینطور الیآخر…
ب) در مرتبهی دوم (یا سوم) مطالعه شروع به خلاصهبرداری از مطالب کنید. این خلاصهها به شما کمک میکند مطلب را بهتر بفهمید و سریعتر آنها را یادآوری کنید، راحتتر مرور کنید و در حین مطالعه تمرکز بیشتری داشته باشید، مطمئن باشید اهمیت آن را بهزودی درک خواهید کرد؛ پس آن را بسیار جدی بگیرید. خواندن یک درس فقط نیمی از یادگیری است و برای نیم دیگر آن نیاز به تکرار و تمرین دارید. (خلاصهنویسی و نکتهبرداری یکی از اصول بسیار مفید و موثر در تکرار و مرور میباشند.) حجم بالای مطالب به شما اجازه نمیدهد تا بتوانید تمام آنها را بهطور کامل مطالعه کنید و قطعا وقت کم میآورید؛ مخصوصا بعد از عید و در آزمونهای جامع که اگر خلاصه نداشته باشید قطعا دچار سردرگمی خواهید شد؛ پس از همین امروز شروع کنید.
در حین خلاصهنویسی به نکتههای زیر توجه کنید:
1) خلاصهتان نباید آنقدر زیاد باشد که تفاوت چندانی با کتاب و جزوه نداشته باشد. زیادهروی نکنید و کوتاه و مختصر بنویسید. کلمههایی را بنویسید که با خواندن آنها بتوانید یک خط یا حتی یک پاراگراف را مرور و یادآوری کنید.
2) خلاصه را از زبان خودتان بنویسید بهنحوی که هر بار آن را دیدید تقریبا تمام مطالب مرور شود؛ اما به این دلیل گفتم که بعد از مرتبهی دوم (یا سوم) مطالعه شروع به خلاصهبرداری کنید چون این کار عملاً باعث شود راحتتر نکتههای مهم و کلیدی را تشخیص داده و در خلاصهی خود بیاورید. خلاصه لازم نیست کاملِ کامل باشد؛ اما باید بهگونهای باشد که خودِ شما با دیدن آن بتوانید اکثر مطالب را یادآوری کنید مثلاً با دیدن بتوانید برخی مطالب مربوط به دورهی تناوب و طولموج و فار موج را یادآوری کنید.
3) مطالبی را یادداشت کنید که مهم بوده و امکان فراموشی آنها زیاد باشد، همچنین در نوشتن خلاصه، آنچه را فهمیدهاید بیاورید نه عیناً عبارت کتاب را.
4) مهمترین نکته این که «اگر خلاصه را با شرایطی که بالا توضیح دادم نوشتید، کاملاً به آن اعتماد داشته باشید و وسواس زیادی به خرج ندهید.
نحوهی خلاصهنویسی و استفاده از خلاصهی درس ادبیات و زبان فارسی
همانطور که در قسمت نحوهی مطالعهی ادبیات و زبان فارسی گفتم، این درس چند قسمت مختلف دارد که نحوهی مطالعه و در نتیجه نحوهی خلاصهبرداری آنها نیز با هم تفاوت میکند. اولا لازم است بگویم من فقط میتوانم یک سری کلیات در مورد نحوهی خلاصهنویسی بگویم و یک نمونه خلاصهی خودم را به شما نشان دهم؛ ولی شما باید حتما خودتان برای خودتان خلاصه بنویسید؛ چون خلاصهی هر کس تقریبا فقط به درد خودش میخورد؛ اما ابتدا یک سری کلیات در مورد خلاصهی ادبیات وجود دارد که به شما میگویم.
الف) خلاصهی من در درس ادبیات از قسمتهای زیر تشکیل میشد:
1) معنی لغتها: همانطور که در نحوهی مطالعهی ادبیات هم گفتم، وقتی کتاب را میخوانید زیر لغتهای مهم خط بکشید، معنی آنها را یاد بگیرید و حتما آنها را مشخص کنید. حالا برای خلاصهبرداری از بین لغتهایی که خط کشیدید، آنهایی که مهمترند (شاید همهشان) را در خلاصهی خود بیاورید و لغت به همراه معنی را وارد کنید. از انتهای کتاب نیز حتما استفاده کنید، چون معنایی که در انتهای کتاب نوشته شده خیلی مهم است. حتی اگر برای یک کلمه چند معنی در انتهای کتاب ذکر شده، همه را در خلاصهی خود بیاورید. همچنین در خلاصهی خود بهطور درس بهدرس پیش بروید و درسها را مشخص کنید تا طبقهبندی بهتری شکل بگیرد و برای مطالعهی قسمت بهقسمت و آزمونهای مختلف راحتتر باشد.
2) املای لغتها: برای این قسمت نیز از لغتهایی که در کتاب زیرشان خط کشیدهاید، استفاده کنید و همه را کنار هم بیاورید و اگر لازم میبینید جملهای که آن لغت در آن آمده را هم میتوانید بیاورید.
3) تاریخ ادبیات: من برای خلاصهنویسی تاریخ ادبیات از یک جدول چهار ستونه استفاده میکردم که میتوانید نمونهی آن را در انتهای این مقاله ببینید. 4 ستون شامل نام نویسنده یا شاعر، آثار، قرن و توضیحات. بدین ترتیب کاملا برایم طبقهبندی میشد و بسیار آن را مرور میکردم. در قسمت توضیحات مثلا مواردی مثل شاعر ادبیات پایداری یا حماسی یا … و یا ویژگیهای کلی نویسنده یا آثار آن را بیان کنید. سعی کنید حتما از رنگهای مختلف استفاده کنید؛ مثلا یکی در میان آبی و نارنجی بنویسید چون باعث میشود تصویر بهتری از آنها در ذهن شما شکل بگیرد. (از اعلام و نکتههای آن حتماً حتماً برای تکمیل خلاصه استفاده کنید.)
4) درآمدها و ابتدای فصلها: هر کتاب ادبیات چند فصل دارد که ابتدای اکثر فصلها، نکتههایی در مورد گونههای مختلف ادبیات (غنایی، حماسی و …) یا موارد دیگر وجود دارد که در برخی از آنها نکتههای نسبتاً مهمی وجود دارد. قسمت چهارم خلاصهی ادبیات شما میتواند شامل طبقهبندی فصل بهفصل این نکتهها باشد بهنحوی که بهطور منظم آنها را یاد بگیرید. سعی کنید برای نوشتن خلاصهی این قسمت، نکتههای مهم و کلیدی را بهصورت فهرستوار بنویسید بهنحوی که با مطالعهی آن بتوانید خودتان در ذهنتان جملهبندی کتاب را تکرار کنید. زیادهنویسی نکنید و فقط به نکتههای مهم اکتفا کنید.
5) بیاموزیم و نکتههای متفرقه: آخرین قسمت خلاصههای ادبیات من شامل نکتههای بیاموزیم و نکتههای دیگر لابهلای کتاب بود. در این قسمت سعی میکردم علاوه بر دستهبندی و خلاصهبرداری از نکتههای بیاموزیمها، نکتههای متفرقهای را که در خودآزماییها یا برخی از قسمتهای متن کتاب یا در تستها و آزمونهای مختلف به آن برمیخوردم را وارد کنم و بدین ترتیب چکیدهی تمام نکتههای کتاب را در خلاصهی خود داشتم.
از نظر من این 5 قسمت برای خلاصهی ادبیات کفایت میکند. فقط میماند بخشهای آرایهی ادبی، قرابت معنایی و زبان فارسی که شیوهی مطالعهی آنها را در مقالهای دیگر به شما گفتهام و چندان نیازی به خلاصهبرداری ندارند. هر چند میتوانید نکتههای پراهمیت آنها را در خلاصهی خود بنویسید تا هرچند وقت یکبار بتوانید آنها را مرور کنید.
ب) نحوهی استفاده از خلاصهی درس ادبیات.
نحوه و زمان استفاده از خلاصهی ادبیات و بهطور کلی خلاصهی کلیهی درسها نیز بسیار پراهمیت است. بعد از آن که خلاصهنویسی شما در درس ادبیات به پایان رسید و مثلا چند درس را خواندید و بهطریقی که گفتم خلاصه کردید و کمی تست زدید، نوبت به مرحلهی بعد میرسد (مرحلهای که موجب تثبیت آموختهها میشود و باعث میشود دیرتر مطالب را فراموش کنید). باید بعد از گذشت حدود یک هفته، بار دیگر خلاصهی خود را مطالعه کنید و اگر نیازی دیدید آن را تکمیل نمایید و بعد از آن اگر خواستید میتوانید برای افزایش تسلط، تعدادی تست بزنید. هر بار که خلاصهی ادبیات را میخوانید، دور نکتههای مهمتر و آنهایی که زودتر فراموش شدهاند خط بکشید و هر بار با رنگ متفاوتی این کار را انجام دهید تا برایتان کاملا مشخص شود. بدینترتیب مثلا لغتهای مهم را هر بار خلاصه و خلاصهتر کردهاید و میتوانید در زمانهایی که وقت کمتری دارید فقط آنهایی که دورشان خط کشیدهاید را بخوانید و در غیر این صورت همه را مطالعه کنید.
پس توجه کنید که:
1) قبل از شروع خلاصهنویسی همانطور که در روش مطالعهی ادبیات گفتم حتماً تمام موارد را در کتاب خود مشخص کرده و نکتهبرداری کنید.
2) خلاصهی درس ادبیات را در 5 مبحث ذکر شده در بالا انجام دهید و مطمئن باشید بسیار به دردتان خواهد خورد.
3) پس از تکمیل خلاصه، تستزنی و وقفهی یکهفتهای بار دیگر خلاصهتان را مرور کنید.
4) هر بار که خلاصه را میخوانید نکتههای مهمتر را با رنگهای متفاوت مشخص کنید.
چند نمونه از خلاصههای ادبیات خودم در سال گذشته را نیز برایتان گذاشتهام؛ البته فقط بهعنوان نمونهاند و توجه داشته باشید که خلاصهی هرکس فقط به درد خودش میخورد. حتما خلاصه بنویسید مخصوصاً در درس ادبیات که بسیار به من کمک کرد.
چند نمونه از خلاصهبرداری درس ادبیات:
http://pharepub.com/noting-images/adabiat2.jpg
http://pharepub.com/noting-images/adabiat1.jpg
خلاصهنویسی عربی
الف) نوشتن خلاصه
همانطور که در مقالهی شیوهی مطالعهی عربی گفتم، در مرحلهی اول مطالعهی عربی میبایست قواعد را بخوانید و خلاصه کنید و بعد از آن نکتههای تستهایی که میزنید را به آن اضافه کنید. من برای خلاصهنویسی عربی چند قسمت را به شما توصیه میکنم:
1) اولین قسمت از خلاصهی عربی، مبحث ترجمه میباشد. برای نوشن خلاصهی این قسمت میتوانید برخی لغتهای سخت که خیلی فراموش میکنید را در یک صفحه بنویسید. همچین معنا و زمان برخی از فعلها نیز مهم است مثلاً
«کَانَ یَکْتُبُ -> مینوشت -> ماضی استمراری».
2) قسمت دیگری از خلاصهی عربی شما باید قواعد کلی و نکتههای ریزی باشد که دانستن آنها ضروری است مثلاً قواعدی مثل نحوهی ساختن فعل امر، انواع اسم مشتق، انواع معرفه، اسمهای غیرمنصرف و …. سعی کنید تمامی اینها را بهصورت شمارهوار و بهصورت نموداری در خلاصهی خود بیاورید. لازم نیست زیاد توضیح دهید. فقط بهصورت تیتروار مثلاً انواع اسامی مشتق را بنویسید و توضیحات در ذهنتان باشد و با دیدن آن تیترها توضیحها را به یاد آورید و در ذهن خود بگویید.
3) من در خلاصهی خود، یک قسمت دیگر داشتم و آن هم «نکات» نام داشت. نکتههای ریز مثلاً در حد یک خط که یا در جزوه میدیدم یا در تستها به آن برمیخوردم را در این قسمت وارد میکردم. یعنی به هر نکته یک شماره میدادم و پشت سر هم مینوشتم طوری که مثلاً در هر خط یک نکته مینوشتم و حدودا 20 نکته در یک صفحه مینوشتم.
* اگر خلاصهی شما این 3 قسمت را داشته باشد تقریبا کامل است. فقط میماند این که چهگونه این 3 قسمت را بنویسید.
* سعی کنید خلاصهوار بنویسید طوری که کوتاه باشد و هر بار سریع بتوانید تمام آن را مطالعه کنید. میتوانید یک نمونه از خلاصههای من را (فقط بهعنوان نمونه) در انتهای این مقاله مشاهده کنید.
ب) استفاده از خلاصه
من هر بار که میخواستم عربی را مرور کنم، ابتدا یک بار خلاصهام را میخواندم. هر چند همهچیز را در خلاصه ننوشته بودم اما با نگاه کردن یک مطلب، توضیحات آن را نیز به خاطر میآوردم. اگر یادم رفته بود به جزوه نگاهی میانداختم تا یادم بیاید و اگر لازم میدیدم، قسمتی که فراموش کردهام را به خلاصه میافزودم.
ابتدا آن قسمت از عربی را که قصد مرور دارید (بهنحوی که در شیوهی مطالعهی عربی گفتم)، مطالعه کنید و 2، 3 روز بعد از همان مبحث تست بزنید.در هفتههای آخر نیز سعی کنید حتما هفتهای یک بار (مثلاً ابتدای هفته) کل خلاصهتان را بخوانید و در انتهای هفته، یک آزمون جامع عربی بدهید. سرعت خود را با زدن تستهای مختلف و مرور بیشترِ خلاصهها افزایش دهید تا در روز کنکور خیالتان از عربی راحت باشد. مطمئن باشید میتوانید.
یک نمونه از خلاصهبرداری درس عربی:
http://pharepub.com/noting-images/arabi.jpg
خلاصهنویسی زبان انگلیسی
در مورد خلاصهنویسی زبان، مطلب خاصی برای گفتن ندارم. فقط حتماً مرحلههای زیر را پیش از خلاصهنویسی رعایت کنید:
1) ابتدا باید یک بار کل درس را با دقت بخوانید و لغتها و قواعد مهم را مشخص کنید.
2) پس از مشخص کردن لغتها و قواعد و سپری شدن چند روز، کمی تست بزنید و دوباره سراغ متن کتاب بروید. این بار لغتها را در قسمتی از خلاصه و قواعد را در قسمتی دیگر از خلاصهی خود وارد کنید.
3) میتوانید یک قسمت از خلاصهی زبان انگلیسی را به نکتههای متفرقه اختصاص دهید. مثلا نکتههایی که در متن درسها به آن برمیخورید یا مثلا نکتههای ترکیبی و …
4) وقتی خلاصه نوشتید، سعی کنید حداقل هفتهای 2 روز و روزی 45 دقیقه خلاصهی زبان و بهخصوص لغتها را مرور کنید. آن قدر این کار را انجام دهید تا تقریبا تمام کلمهها را با کاربردشان حفظ شوید.
5) در خلاصهی خود، برای هر لغت سعی کنید حتما معنیهای مختلف آن را بیاورید و حتی یک مثال نیز از هر کدام بزنید. سعی کنید اگر هم معنی یا متضادی نیز برای آن میشناسید یا در جایی دیدید حتما بنویسید تا دایرهی لغتتان گستردهتر شود.
چند نمونه از خلاصهبرداری درس زبان انگلیسی:
http://pharepub.com/noting-images/zaban-loghat.jpg
خلاصهنویسی دیفرانسیل، ریاضی پایه و آمار
خیلی از بچهها فکر میکنند نمیشود درسهای ریاضی را خلاصهبرداری کرد و برای همین این کار را نمیکنند. من هم در ابتدا تا حدی حرف آنها را قبول داشتم اما اگر توضیحات من را گوش دهید شاید نظرتان عوض شود. همانطور که در شیوهی مطالعهی ریاضی به شما گفتم، ریاضی را باید فهمید و بعد از آن خلاصه نوشت. شما وقتی ریاضی رامیفهمید، دیگر کمتر امکان دارد آن را فراموش کنید. فقط لازم است برخی از فرمولها و نکتههای ریز که در تستها به آن برمیخورید را در خلاصهی خود یادداشت کنید. زیرا اگر خلاصه ننویسید، دفعههای بعد برای مرور یا مجبورید کل جزوه را ورق بزنید و یا اصلاً مرور نکنید! در صورتی که اگر خلاصه داشته باشید، فقط حدود 5 دقیقه آن را مرور میکنید و سپس به سراغ تستزنی میروید.
پس مراحل زیر را دنبال کنید:
1) اول از همه باید همانطور که در شیوهی مطالعه گفتم، درس را خوبِ خوب یادگرفته باشید.
2) به تعداد لازم تست آموزشی بزنید تا یادگیریتان کامل شود و همچنین با نحوهی طرح تست نیز آشنا شوید.
3) بعد از گذشت چند روز، یک بار دیگر جزوه و کتاب را ورق بزنید و نکتههای مهمی را که احساس میکنید با این که یادگرفتهاید، امکان دارد فراموش کنید، در خلاصه وارد کنید. میتوانید چند نمونه از تستها و یا نکتههای مهم آنها را نیز در خلاصهی خود وارد کنید.
4) به مرور زمان اگر در تست ها نکتهی جالبی دیدید به خلاصهی خود اضافه کنید تا تکمیلتر شود.
اگر این مراحل را انجام دهید، یک خلاصهی بسیار کامل خواهید داشت. البته شاید در درس آمار و ریاضی 2، بتوانید سریعتر این کارها را انجام دهید. مثلا من فرمولهای آمار را در یک صفحه جا داده بودم و هر بار فقط آن را مرور میکردم و اگر لازم بود تعدادی تست میزدم. همچنین با خلاصهنویسی فرمولهای مثلثات و تصاعد نیز، کلی در وقت صرفهجویی خواهید کرد!
اما در درس دیفرانسیل و یا ریاضیِ تجربی مسألهی یادگیری بسیار مهم است. وقتی کاملا یادگرفتید، برخی از نکتههای مهم را در خلاصهی خود بیاورید و هر بار پس از مطالعهی دیفرانسیل و یا ریاضیِ تجربی تست بزنید. تستزنی خیلی اهمیت دارد و میتوانید از تستها نیز نکتههایی را به خلاصهها اضافه کنید. اگر احساس میکنید بعد از مرور خلاصه، خوب تستها را پاسخ ندادهاید، میتوانید بار دیگر جزوه را بخوانید؛ اما بدانید اگر خوب در ابتدا درس را یاد گرفته باشید و خوب خلاصه کرده باشید، خیلی کم پیش خواهد آمد که به این مشکل برخورد کنید و نتوانید بهخوبی تستها را پاسخ دهید. پس یادگیری اولیه و خلاصهنویسی را بسیار جدی بگیرید.
ریاضی
چند نمونه از خلاصهبرداری درس دیفرانسیل و آمار:
خلاصهنویسی گسسته و جبر و احتمال
شاید خلاصهنویسی گسسته به اهمیت هندسهی تحلیلی نباشد اما اگر مطالب را بهخوبی بار اول یاد بگیرید و بار دوم شروع به خلاصهنویسی از نکتههای مهم کنید، مقدار بسیار زیادی در وقت صرفهجویی کردهاید و مرتبههای بعد با نگاه کوتاهی به خلاصهها و مقداری تست مروری، کل مطالب گسسته و جبر و احتمال را یادآوری میکنید. زیاد مته به خشخاش نگذارید و طوری خلاصه بنویسید که بتوانید آن را سریع مرور کنید. از ذکر جزئیات و اثباتها و فرمولهای بدیهی خودداری کنید. بدین ترتیب مثلاً برای من، هر فصل گسسته حدود 1 ورق شد که یعنی در مجموع کل گسسته حدودا 4 ورق شده و در اواخر سال هر بار در حدود کمتر از نیم ساعت کل آن را مرور میکردم و بعد از یکی دو روز تست میزدم و هیچ مشکلی هم نداشتم. در صورتی که اگر خلاصه نداشتم شاید همین نیم ساعت به 2 ساعت تبدیل میشد.
تقریباً بخشهای مختلف گسسته و جبر و احتمال شیوهی مطالعه و خلاصهی یکسانی دارند فقط با این تفاوت که برخی بخشها نکتههای حفظی بیشتری دارد و برخی بخشها بیشتر نیاز به یادگیری و تستزنی دارد.
* خلاصهتان لازم نیست کاملِ کامل باشد؛ بلکه طوری باشد که با خواندن آن بتوانید اکثر مطالب مهم را یادآوری کنید و به مقدار زیادی از تستها پاسخ دهید. اگر خوب درس را یاد گرفته باشید و همین گونه هم خلاصهنویسی کرده باشید، مطمئنا در زمینهی تستهای گسسته هیچ مشکلی نخواهید داشت. اگر مشکل دارید، بدانید حداقل یکی از این 2 کار را به خوبی انجام ندادهاید، هنوز هم دیر نشده است، وقت دارید؛ پس بار دیگر تلاش کنید.
نمونهای از خلاصهبرداری گسسته:
خلاصهنویسی هندسهی پایه و هندسهی تحلیلی
الف) هندسهی پایه
همانطور که در شیوهی مطالعه نیز گفتم، خلاصهی هندسهی پایه چندان موضوع خاص و سختی نیست. فقط کمی فرمولها و نکتههای مهم را که فکر میکنید فراموش میکنید بنویسید. قسمت مهمتر هندسهی پایه یادگیری و حل سؤالهای مختلف میباشد؛ یعنی تا میتوانید سوال حل کنید. قبل از هر بار مرور و تستزنی میتوانید یک دور خلاصهتان را نگاه کنید.
ب) هندسهی تحلیلی
همانطور که در شیوهی مطالعهی هندسهی تحلیلی نیز به شما گفتم خلاصهی هندسهی تحلیلی خیلی خیلی مهم است. چون این درس فرّار است و زود از خاطر میرود. نوشتن یک خلاصهی خوب و استفادهی به موقع از آن به صرفهجویی در وقت و یادگیری بهتر کمک فراوانی میکند. بعد از 2، 3 بار مطالعهی جزوه و کتاب و حل تمرینها، شروع به خلاصهنویسی کنید. فقط کافی است مطالب مهم و نکتههای فرار را بنویسید و طبقهبندی کنید. مثلا در فصل خط و صفحه، فرمولهای فاصلهی نقطه از صفحه، نقطه از خط، دو خط موازی، دو خط متنافر و … را بهصورت لیستوار و شمارهوار بنویسید. البته لازمهی این خلاصهنویسی این است که بار اول کامل یاد گرفته باشید و سپس خلاصهای از نکتههایی را که یاد گرفتید و فکر میکنید ممکن است فراموش کنید را بنویسید. برای نمونه یکی از خلاصههای هندسهی تحلیلی خودم را در انتهای این مقاله آوردهام.
بهطور کلی توجه کنید که:
1) یادگیری اولیه در درس هندسهی تحلیلی خیلی مهم است.
2) پس از یادگیری اولیه، نکتههای مهم و فرمولهای حفظی را به صورت لیست بنویسید.
3) خلاصهی شما نباید مفصل باشد؛ بلکه فقط نکتهها را ذکر کنید و جزئیات باید در ذهن شما باشد.
4) میتوانید چند نمونه سوال را نیز در انتهای خلاصهی خود بیاورید تا هر بار که خلاصه را میخوانید ایدهی آن سوالات نیز مرور شود.
5) هر بار که خواستید مرور کنید ابتدا یک نگاه به خلاصهتان بیندازید و سعی کنید مطالب را یادآوری کنید. اگر مدت زیادی از مرور قبلی گذشته و احساس میکنید یادتان نمیآید، به جزوه بازگردید. در غیر این صورت پس از 2، 3 روز سراغ تستزنی بروید.
6) خلاصهنویسی در هندسهی تحلیلی را خیلی جدی بگیرید (البته به شیوهی درست)، چون به من که خیلی خیلی کمک کرد. مطمئنم به شما هم کمک خواهد کرد.
اگر سوالی داشتید در همینجا مطرح کنید. به امید موفقیت شما عزیزان.
نمونهای از خلاصهبرداری هندسه پایه و هندسه تحلیلی:
خلاصهنویسی فیزیک
همان طور که در شیوهی مطالعهی فیزیک هم گفتم، خلاصهنویسی فیزیک خیلی به من کمک کرد. وقتی درس فیزیک را خواندید و تمرینها را حل کردید، شروع به نوشتن فرمولها و نکتههای مهم در خلاصهی خود بکنید. لازم نیست جزئیات را بنویسید؛ بلکه فقط فرمولهای کلی را بنویسید و طوری بنویسید که با دیدن آن فرمول در خلاصه، بتوانید جزئیات آن مثلا واحدها و کاربرد فرمولها را یادآوری کنید.
من در خلاصهنویسی درس فیزیک، تقریبا فقط فرمولها را مینوشتم؛ چون خلاصهنویسی نهایی را وقتی آغاز میکردم که درس را کامل فهمیده بودم و مسئلههای زیادی را از آن حل کرده بودم. پس فقط فرمولهایی را مینوشتم که احساس میکردم ممکن است فراموش کنم. شیوهی استفاده از خلاصهنویسی فیزیک هم نسبتا مهم است. همانطور که در شیوهی مطالعهی فیزیک هم گفتم، بعد از عید تقریبا فقط خلاصههای فیزیک را میخواندم. قبل از آن نیز هر بار نیاز به مرور میدیدم و احساس میکردم مطالب را فراموش کردهام، یک بار خلاصه و فرمولها را میخواندم و بعد از آن سراغ تستزنی مروری میرفتم (به صورت مضربی). به شما هم توصیه میکنم برای مرورهای خود حتما از خلاصهها استفاده کنید. مثلا 15 دقیقه خلاصه را مرور کنید و بعد از آن 1 ساعت تست بزنید. اگر دیدید خیلی ضعف دارید و مطالب را فراموش کردهاید، بدانید باید زودتر مرور میکردید؛ پس بار دیگر سراغ جزوه و کتاب بروید و سعی کنید مطالب را یادآوری کنید. البته اگر دورههای مروری خود را درست انتخاب کنید قطعا هیچ وقت احساس نمیکنید لازم است بار دیگر کتاب و جزوه را بخوانید و با یک مرور خلاصه و تستزنی به تسلط کامل خواهید رسید. پس خلاصهنویسی فیزیک را جدی بگیرید و بدانید به شما خیلی کمک خواهد کرد.
نمونههایی از خلاصههای فیزیک خودم در سال قبل را در این جا آوردم:
خلاصهنویسی شیمی
همانطور که در شیوهی مطالعهی شیمی هم گفتم باید برای مطالعهی شیمی تمام نکتههای جزوه و کتابهای کمکدرسی را در کتاب خود وارد کنید و حتی نکتههای کتاب را نیز در حاشیهی کتاب خلاصهبرداری کنید. الان میخواهم این موردها را توضیح دهم:
1) بار اولی که میخواهید یک فصل شیمی را بخوانید سعی کنید هم از کتاب، هم از جزوه و هم از کتاب کمکآموزشی بخوانید. نکتههای جزوه و کتاب کمکآموزشی را بعد از این که کاملا یاد گرفتید، در کتاب درسی بهطور خلاصهوار وارد کنید، طوری که دفعهی بعد با دیدن آن نکته، مطلبهای مربوط به جزوه یادتان بیاید. مختصر بنویسید و فقط بهصورت نکتهای. البته اگر گاهی توضیح بیشتری نیاز دارد، بنویسید ولی سعی کنید مختصر باشد.
2) نکتههای مهم خودِ کتاب درسی را هم در حاشیههای کتاب بهصورت طبقهبندی شده بازنویسی کنید؛ مثلا در یک قسمت خالی صفحه میتوانید چند نکتهی مرتبط از جاهای مختلف کتاب را کنار هم بنویسید تا درس را بهتر درک کنید.مثلا من یادم میآید در صفحهی خالی بین فصل 4 و فصل 5 شیمی 2، تمام ترکیبهای آلی را که احساس میکردم ممکن است با هم اشتباه کنم نوشته بودم؛ مثلا حتی فرمول آسپیرین، سالیسیلیک اسید و … را نیز به همراه کاربردها و نکتههای حاشیهای نوشته بودم.
3) من برای شیمی 2 و شیمی پیشدانشگاهی، علاوه بر کاری که در مرحلههای قبل گفتم، خلاصهنویسی هم کردم؛ یعنی در چند ورق نکتههای مربوط به آنها را بهصورت طبقهبندی شده نوشتم که نمونهای از آن در انتهای مقاله قرار دارد. البته آنقدر که نوشتن مطالب در کتاب درسی و مرور از روی کتاب درسی در اواخر سال به دردم خورد، خلاصهها به دردم نخورد ولی آنها نیز برای طبقهبندی بهتر مطالب در ذهنم و برخی مرورهایی که برای آزمونها میکردم، خیلی مفید بودند.
4) برای مطالعهی شیمی و نکتهبرداری، همانطور که در شیوهی مطالعه نیز گفتم به شکلها و نمودارها توجه ویژهای بکنید و یکی از دلیلهایی که برای مرور شیمی، خلاصهنویسی کافی نیست، همین شکلها میباشد. هنگام نکتهبرداری در کتاب حتما شکلها و توضیحهای آنها را طوری مشخص کنید که در مرورهای بعدی و مخصوصا مرورهای نزدیک کنکور، آنها را از قلم نیندازید. البته برای طبقهبندی مطالب خلاصهها خیلی به دردتان میخورد، هم خلاصههایی که در ورقهای جداگانه مینویسید و هم خلاصههایی که در حاشیهی کتاب درسی مینویسید.
* طوری نکتهبرداری کنید که وقتی بعدا خواستید مرور کنید، اگر زیاد وقت نداشتید بتوانید سریع فقط نکتههایی که خودتان مشخص کردهاید را بخوانید. از همین الان این کار را جدی بگیرید و قطعا فایدههای آن را چند ماه بعد خواهید فهمید.
نمونهای از خلاصهبرداری شیمی پیشدانشگاهی:
http://pharepub.com/noting-images/shimi-pish.jpg
10 تفاوت عمده بین مغز زنان و مردان!
پس بار دیگر که همسر، دوست یا پدر و مادرتان به شما تذکر دادند که چطور باید کاری را انجام میدادید، در این صورت به این ده فرق اساسی بین زن و مرد رجوع کنید.
1- روابط انسانی
زنان تمایل دارند به نحو کارآمدتری با دیگران ارتباط برقرار کنند و توجه خویش را به یافتن راهحل مفید گروهی، حل و فصل مسایل و کاربرد نشانههای غیرکلامی همچون لحن، هیجان و همدردی معطوف نمایند. در حالی که مردها بیشتر تمایل دارند که وظیفهشناس، کمحرف و منزویتر باشند. مردان از حیث درک هیجاناتی که آشکارا به زبان نمیآیند، با اشکال مواجه میشوند و حال آنکه زنان معمولا هیجانات و نشانههای عاطفی را احساس میکنند. این تفاوتها مشخص میسازند که چرا زنان گاهی از لحاظ ارتباط دچار مشکلاند و چرا دوستیهای مردانه و زنانه با هم متفاوتاند.
2- مغز سمت چپ
در سنجش با هر دو نیمکره مغز مردها گرایش دارند در نیمکره چپ مغز پردازش کنند در صورتی که زنها میتوانند از هر دو نیمکره به خوبی استفاده کنند. این تفاوت مشخص میسازد که چرا مردان معمولا از لحاظ فعالیتهای ناشی از نیمکره چپ قوی هستند و از چشمانداز وظیفهشناسی به مشکلگشایی راه مییابند، اما زنان معمولا گره مشکلات را خلاقانهتر حل میکنند و هنگام ارتباط، از احساسات، آگاهترند.
3- تواناییهای ریاضی
ناحیهای از مغز موسوم به بخش آهیانهای تحتانی (آیپیال) معمولا در مردان بهویژه در سمت چپ، به طرز بارزی بزرگتر از زنان است. تصور میشود این بخش از مغز بر قدرت ذهنی ریاضی نظارت میکند و شاید روشن میسازد که چرا مردها اغلب بهتر از زنان از عهده حل مسایل ریاضی برمیآیند. جالب است بدانید این همان ناحیه مغز اینشتین است که معلوم شد به طرز غیرعادی بزرگ است. در ضمن بخش آهیانهای تحتانی (آی.پی.ال) اطلاعات حسی را آمایش میکند و طرف راست بزرگتر مغز زنان، به آنها کمک میکند که متوجه مسایلی مانند گریه شبانه کودکشان شوند.
4- واکنش نسبت به فشار روانی (استرس)
مردان در مقابل شرایط تنشزا، از خود واکنش ستیز یا گریز نشان میدهند. در حالی که به نظر میآید زنان در رویارویی با چنین اوضاعی، استراتژی تمایل و دوستی کردن را در پیش میگیرند. روانشناسی به نام شلی اییتیلر بعد از اینکه متوجه شد زنها موقع مواجه شدن با فشار روحی از خود و فرزندانشان مراقبت کرده و پیوندهای استوار گروهی به وجود میآورند، عبارت تمایل و دوستی کردن را وضع کرد. چرایی این واکنشهای ناهمانند، ریشه در هورمونها دارد. هنگامی که همه دچار فشار روانی میشوند، هورمون اکسیتوسین آزاد میگردد. با این وصف، استروژن معمولا اکسیتوسین را افزایش داده و به آرامش منجر میشود. در صورتی که تستوسترونی که مردها موقع بروز فشار روحی تولید میکنند، اثرات اکسیتوسین را میکاهد.
5- زبان
دو بخش از مغز که عهدهدار زبان بوده، در زنان بزرگتر از مردان است به یک دلیل که زنها، بهخصوص در موضوعات وابسته به زبان برتر از مردان هستند. علاوه بر این، مردان معمولا فقط زبان را در نیمکره اصلی آماده میکنند، حال آنکه زنان در هر دو نیمکره به این امر میپردازند. این تفاوت در صورت بروز سکته مغزی، کمی مصونیت به وجود میآورد. امکان دارد زنان بتوانند از ضایعهای که سکته مغزی به نواحی زبانی وارد میکند، کاملا بهبود یابند، ولی شاید مردها از این امتیاز محروم بمانند.
6- زنها، دارای دستگاه حاشیهای (کناری) عمیق و بزرگتری نسبت به مردها هستند که سبب میشود بیشتر با احساساتشان تماس داشته و قادر باشند آنها را بهتر بر زبان آورند و رشته پیوند با دیگران را محکمتر سازند. به خاطر همین توانایی ارتباطی است که آنها بیش از مردها میتوانند از بچهها مراقبت کنند.
7- اندازه مغز
قاعدتا مغز مردان 11-12 درصد بزرگتر از مغز زنان است. این گوناگونی وزن مطلقا ارتباطی به هوش ندارد، بلکه تنها بیانگر تفاوت جسمی بین زنان و مردان است. مردها به سلولهای عصبی بیشتری نیاز دارند تا توده عضلانی بزرگتر و اندازه بدنی حجیمتر را مهار کنند و از همین روست که معمولا دارای مغز بزرگتری هستند.
8- درد
دیدگاههای زنان و مردان در مورد درد با هم فرق میکند. پژوهشهای به عمل آمده حکایت از آن دارد که هنگام درد نیاز زنها به مورفین بیش از مردهاست. از طرفی زنان بیشتر از مردان درد را بر زبان میآورند. آن قسمت از مغز که در طی درد فعال میشود، بادامک نامیده میشود و پژوهندگان دریافتهاند که بادامک راست در مردان و بادامک چپ در زنان فعال است. بادامک راست با آن بخشهایی از مغز که اعمال خارجی را مهار میکند، مرتبطتر است در حالی که بادامک راست با کنشهای داخلی ارتباط فزونتری دارد. شاید بر اثر همین تفاوت است که زنها درد را شدیدتر از مردها احساس میکنند.
9- توانایی فضایی
معمولا قدرتهای فضایی مردها چشمگیرتر است و آنها قادرند شکل یا پویاییاش را از نظر ذهنی مجسم کنند.
متخصصان کشف کردهاند که مغز زنان دارای ناحیه آهیانهای ضخیمتری است که مانع از چرخش ذهنی اشیا در جهت توان فضایی میشود.
10- آسیبپذیری در برابر نابسامانیها
از آنجایی که زنان و مردان دو نیمکره مغز را به شکل متفاوتی به کار میبرند، بعضی اختلالات وجود دارند که مردان و زنان به شیوههای گوناگونی در معرض آنها قرار میگیرند. مردها بیشتر دچار مشکلات زبانیاند. اگر زنان چنین وضعی را داشته باشند به احتمال زیاد به جبران آن میپردازند و از سویی دیگر بیشتر مستعد اختلالات خلقی نظیر افسردگی و اضطراباند. همچنین ابتلای مردها به اختلال کمتوجهی و بیشفعالی بیش از جنس مخالف است. مردها به سلولهای عصبی بیشتری نیاز دارند تا توده عضلانی بزرگتر و اندازه بدنی حجیمتر را مهار کنند و از همین روست که معمولا دارای مغز بزرگتری هستند.