ⓅⒼⓀⓝⓔⓔⓚ

ⓅⒼⓀⓝⓔⓔⓚ

پنـدار گفتـار کـردار نیک
ⓅⒼⓀⓝⓔⓔⓚ

ⓅⒼⓀⓝⓔⓔⓚ

پنـدار گفتـار کـردار نیک

١٣٠ ) - خوب انسانی باشیم !…

 فکر کنید و ثروتمند شوید (نوشته ناپلئون هیل)

PGKNEEK

با رعایت 10 نکته زیر، یک انسان خوش صحبت شوید!

با رعایت 10 نکته زیر، یک انسان خوش صحبت شوید!
در گفت و گو به عنوان شنونده باید بتوانیم این احساس را به طرف مقابل بدهیم که به او اعتماد داریم تا بتواند ذهن باز داشته باشد! اینطوری به واسطه اعتمادی که به او می کنیم، ذهن خودمان هم برای دریافت حرف هایش باز می شود.


شاید شما هم با دیدن عنوان این مطلب بگویید یک حرف زدن ساده که دیگر این حرف ها را ندارد اما اگر بدانید که در خیلی از کشورها برای آموختن همین ۱۰ اصل گفت و گو انجمن دارند و کارگاه می گذارند و آن را با فرمت های مختلف، به کوچک و بزرگ یاد می دهند چه؟
اگر بدانید پشت این مهارت ها، ایده های بزرگ فلسفی است که می شود با آن ساعت ها پز روشنفکری داد چه؟ اگر بدانید خیلی از موفقیت های ریز و درشت تحصیلی و کاری و خانوادگی تان به همین مهارت داشتن در گفت و گو بستگی دارد چه؟ اگر پشت بسیاری از دلخوری هایتان از دیگران رعایت نکردن یک یا چند تا از این ۱۰ مهارت باشد چه؟

1 -  جانبداری
طرف نظر خودتو را بگیر!
شاید با دیدن مهارت های دیگر این سوء تفاهم پیش بیاید که گفت و گو یعنی اینکه انسان خود را با آنچه دیگری می گوید، وفق دهد و از نظرات خود صرف نظر کند اما تسلیم و دنباله روی با روح گفت و گو منافات دارد.
برای همین اینکه بتوانیم از نظر خودمان دفاع کنیم، خودش یک بخش از گفت و گوست. اگر ما ریشه های حرفی که می زنیم را بشناسیم، راحت می توانیم از حرف خودمان دفاع کنیم. یادتان باشد صداقت اینجا هم شرط است. اینکه ما بگوییم چه تردیدهایی داریم و اینکه از دیگران برای تکمیل نظرمان کمک بگیریم هم بخشی از جانبداری ما از نظر خودمان است.

2 - موضع یادگیرنده
دانش آموز باشید نه استاد!
« نه، صبر کن »، « نه اینجوری نیس، بذار من بگم ». احتمالا شما هم در گفت و گوهایتان از این جمله ها زیاد شنیده اید یا برعکس، زیاد آنها را به کار برده اید. راستش خیلی تقصیری ندارید. ما جوری بار آمده ایم که دلمان می خواهد بیشتر در نقش یک عالم همه چیزدان در گفت و گوها ظاهر شویم تا یک مشتاق به دانستن. فکر می کنیم که ما بهتر بلدیم، بهتر می دانیم و ودر پاسخ به صحبت دیگری اولین حرفی که به نظرمان می رسد، این است که بگوییم «نه» و حرف خودمان را بزنیم.
اما گفت و گو وقتی ثمربخش است و باعث پیشرفت و ثبات ارتباط ما با هم می شود که بپذیریم همه چیز را نمی دانیم. ما باید بپذیریم که ممکن است در مورد موضوعی که ما فکر می کنیم به آن مسلطیم، دیگری حرف تازه ای بزند که برای خود ما هم جالب است. یادتان باشد که برداشت ما فقط بخشی از واقعیت است. اولین مهارت گفت و گو همین است؛ اینکه ما در گفت و گو به جای « استاد سخنران همه چیزدان » خودمان را به جای « دانش آموز مشتاق یادگیری » بگذاریم؛ چیزی که متخصصان گفت و گو به آن می گویند: « موضع یادگیرنده.»

3 - گشودگی ذهن
مخت را تکان بده
در گفت و گو به عنوان شنونده باید بتوانیم این احساس را به طرف مقابل بدهیم که به او اعتماد داریم تا بتواند ذهن باز داشته باشد! اینطوری به واسطه اعتمادی که به او می کنیم، ذهن خودمان هم برای دریافت حرف هایش باز می شود. به زبان آدمیزاد اینکه حاضر باشید با ایده های تازه آشنا شویدو موقتا از دیدگاه های شخصی خودتان دست بکشید، یعنی اینکه ذهنتان در مقابل دیگران باز است.
گشودگی ذهن چیزی بیش از یک خصوصیت فردی است، نوعی شیوه ارتباطی با دیگران است. اگر در شروع یک رابطه حتی یکی از طرفین بتواند با گشودگی ذهن در مقابل دیگری رفتار کند خوب است ولی در ادامه برای پیشرفت یک رابطه و گفت و گوی موفق باید هر دو طرف برای عمل به چنین رفتاری تلاش کنند.

4 -  به تعلیق درآوردن فرضیات
پیش فرضتو خط بزن!
در زندگی روزمره کمتر متوجه می شویم که عینک خاصی را به چشم زده ایم که ادراک و برداشت های ما را با قاطعیت شکل می دهد و آنها را محدود می کند، زیرا این نوع برداشت در طول زندگی و از دوران کودکی در خون و گوشت ما نفوذ کرده است. ارزیابی های سریع و جهت گیری های فوری در زندگی، احساس امنیت به وجود می آورند. تنها در صورتی که بفهمیم به چه میزانی وابسته به آنها هستیم، قادر خواهیم بود در آنها تجدید نظر کنیم و الگوهای قدیمی و تله های فکری را کنار بگذاریم. ما دائم با محیط در ارتباط هستیم و همیشه در حال ارزش گذاری و قضاوت. مثلا این بهتر است یا آن؟ کدام یک بزرگتر است؟ کدام زیباتر است؟ چه چیز خطرناکتر است؟ چه کسی سریع تر یا کندتر است؟ تاثیر من چگونه است؟ بدین ترتیب با ردیفی از ارزیابی های روزانه به سر می بریم.
آگاهانه یا ناآگاهانه درباره داده های بی شماری تصمیم می گیریم، انتخاب می کنیم. واقعیت را آنطور که مناسب می دانیم، می سازیم و متوجه نمی شویم که اینها ساختارهای خودمان است. تصمیمات و اعمالمان به وسیله ارزیابی ها وتصورهای خاص ما از جهان که روی واقعیات عینی پرده افکنده اند تعیین و اجرا می شوند. به وسیله گفت و گو می توان این عکس العمل های ناخودآگاه، اتوماتیک و زنجیروار را که در اثر الگوهای ذهنی به وجود آمده اند، شکست.
برچسب ها هم قضاوت ذهنی هستند. خیلی وقت ها ما با برچسب زدن به همدیگر پیشداوری می کنیم و از همانزاویه با فرددیگر برخورد می کنیم. در این صورت توانایی ها و خصوصیات دیگر او نادیده گرفته می شود و حتی آن ویژگی ها در فرد تعطیل می شود. در صورتی که هر انسانی بالقوه دارای خصوصیات بی شماری است که در شرایط مناسب می تواند شکوفا شود. پیش فرض های خودتان را بشناسید و آنها را موقع گفت و گو کنار بگذارید.

5 - از دل سخن گفتن
هر چه می خواهد دل تنگت بگو!
این دیگر خیلی سخت است. اینکه ما حرف واقعی خودمان را بزنیم، بدون آنکه آن را در لفافه طعنه و تظاهر بپیچیم. یک رابطه ساده اما عمیق، دقیقا از همین اصل از دل سخن گفتن سرچشمه می گیرد. «نکند این حرفی که می زنم او را ناراحت کند» مهمترین باوری است که مانع از دل سخن گفتن ما می شود. یک ور پیچیده تر از دل سخن نگفتن، این است که ما فقط برای جلب توجه دیگران حرف بزنیم، نه برای زدن حرف خودمان. اینکه از دلمان حرف بزنیم، به همین خاطر باعث گزیده گویی می شود.

6 - گوش دادن
شنیدن از سودای جان
« چند بار باید یه حرفی رو به تو بزنم؟ »، « چرا وقتی حرف می زنم حواست به من نیس؟ »، « اون که همیشه فقط منتظره حرف خودش رو بزنه، عجیب نیس حرف تو را نشنیده »، « ببخشید دوباره می گی چی گفتی، اصلا حواسم به تو نبود »، « من که دیگه چیز برای تو تعریف نمی کنم »، « من اصلا نشنیدم تو داشتی حرف می زدی». حتما شما هم در مکالمه هایتان از این قبیل جمله ها درباره کسانی که درست به حرف طرف مقابل گوش نمی دهند استفاده کرده اید. فرق شنیدن با گوش دادن این است که شنیدن فقط یک عمل فیزیولوژیک است اما در گوش دادن، ما حرف طرف مقابل را ادراک می کنیم. بیشتر وقت ها، ما موقع گوش دادن، توجه و حضور ذهن کافی نداریم.
حضورمان بیشتر فیزیکی است. انگار داریم حرف های طرف مقابل را دنبال می کنیم ولی در واقع به چیزهای دیگر فکر می کنیم. نشان دادن اینکه داریم گوش می دهیم (با تکان دادن سر مثلا)، اینکه حرف های دیگران را قطع نکنیم، اینکه ادامه حرف هایش را خودمان نزنیم، اینکه هر جا را نفهمیدیم سوال کنیم. اینکه بین شنیدن و گفتن حرفمان فاصله باشد هم در واقع تکنیک های عملی گوش دادن هستند.

7 - ناظر خویش بودن
به خودت نگاه کن!
« بر خویشتن خویش ناظر بودن » آخرین مهارتی است که برای ایجاد گفت و گوی بالنده به آن می پردازیم. این مهارت را می توان مجموع همه مهارت های دیگر دانست. برای عملی کردن این مهارت به آگاهی مدام نیاز داریم. آگاه بودن به خودو آنچه که انجام می دهیم، درست همان موقع که در یک گفت و گو شرکت می کنیم و از آرا و نظرات خود حرف می زنیم یا از دیگری در مورد عقایدش سوال می کنیم و حتی وقتی در سکوت به حرف های دیگران گوش می دهیم، باید سعی کنیم که به آنچه انجام می دهیم دقت داشته باشیم.
گویا خود را از خود جدا می کنیم و از بالا به خود نگاه می کنیم. بر خویشتن خویش ناظر بودن مثل این است که در لحظه ای که در یک ارتباط قرار می گیریم، به خاطر داشته باشیم که در مورد هر موضوعی که با دیگران ارتباط برقرار می کنیم، همه چیز را نمی دانیم و موضع یادگیرندگی داریم و اینکه به خود یادآوری می کنیم که به دیگری احترام کامل بگذاریم، زیرا ذات انسانی قابل احترام است و ذهن خود را باز می گذاریم تا نظرات دیگران را بی قضاوت های آنی گوش کنیم و آمادگی دریافت نظرات جدید را داریم.
همچنین به خود یادآوری می کنیم که باید صداقت داشت و از دل سخن گفت و هنگام گوش دادن با تمرکز به آنچه دیگری می گوید گوش فرا دهیم، نیز به خودیادآوری می کنیم که یک گفت و گوی موفق بدون شتاب پیش می رود و همیشه فرضیات قبلی ما تمام و کمال درست نیست و نمی توان براساس داشته های قبلی همه اتفاقات و حرف ها را تفسیر کرد.
وقتی بر خویش ناظریم، به یاد داریم که به شکل سازنده ای از نظرات خود دفاع کنیم و برای روشن بودن حرف هایمان ریشه های فکریمان را درباره آن موضوع بیان کنیم و برای رسیدن به درک متقابل از احوالات و نقطه نظرات دیگران جویا بشویم.

8 - احترام کامل
این علامت مخصوص گفت و گوست!
دومین مهارت گفت و گو « رعایت احترام کامل » است. احترام به دیگری به معنای آن است که دیگری را آنگونه که هست، به رسمیت بشناسیم و حتی بتوانیم موقتا خود را به جای او فرض کنیم و تصور کنیم که اگر در شرایط مشابه او بودیم، شاید همان خصوصیات را می داشتیم و همانطور فکر و عمل می کردیم. ممکن است آنچه را که سایرین می گویند یا فکر می کنند دوست نداشته باشیم اما نمی توانیم مشروعیت آنها را به عنوان یک انسان انکار کنیم. یک میزگرد نماد مناسبی برای گفت و گوی محترمانه است زیرا گردی میز می گوید کسی در این مجلس بالاتر از کس دیگری نیست اما برای ایجاد برابری مورد نیاز انجام گفت و گو به چیزی بیش از یک ابزار مثل میز گرد نیاز داریم؛ چیزی مثل داشتن نگرش برابر نسبت به انسان ها.

9 - جویندگی
سوال کن!
طرح یک سوال ساده و صادقانه موقع گفت و گو، بسیار تاثیر خوبی بر طرف مقابل دارد. پرسیدن سوال هم علاقه ما به طرف مقابل را نشان می دهد و هم کمک می کند خودمان بفهمیم طرف دارد چه می گوید. متخصصان گفت و گو به این مهارت می گویند « جویایی یا جویندگی ».
یادتان باشد جویندگی، اگر دقیق اجرا نشود، ممکن است این تصور را در دیگران ایجاد کند که داریم در کارشان دخالت می کنیم. ضمنا یادتان باشد به بهانه جویندگی به دنبال سردرآوردن از شرایط زندگی و افکار دیگران نباشیم.

10 - عجله نکردن
شتاب سنج داشته باش!
آقایان! خانم ها! و مخصوصا شما آقایان! گاهی طرف مقابل فقط حرف می زند که حرفش را زده باشد. بعضی وقت ها فرصت بدهید که دیگران حرف بزنند و شما فقط گوش دهید، نگاه کنید و بگذارید طرف مقابل بداند که شما فقط می خواهید گوش دهید، بدون هیچ عجله ای برای دیکته کردن راه حل هایی که شتابزده به ذهنتان می رسد. بعضی وقت ها عین کلاس اولی ها می خواهیم جواب هایمان را قبل از اینکه صورت مساله را متوجه شده باشیم، از حفظ و به ترتیب بگوییم. عجله نکنید و به صورت مساله گوش کنید.


PGKNEEK


چگونه فرد موفقی باشیم

به اعتقاد روانشناسان، اشخاص موفق کسانی هستند که حقیقتاً خودشانند؛ باطناً آزادند و وارسته . اشخاص ‌ناموفق و شکست خورده نیز کسانی هستند که حقیقتاً منکر خویشتن خویش هستند و شادی و نیروی حاصل از درستکاری و صداقت نسبت به خود را نپذیرفته اند.حال برای آنکه از احساس عزت نفس پایین که مانع از موفقیت در زندگی است رهایی یابید و تحولی بزرگ در زندگی خویش ‌ایجاد کنید و از عزت نفس بالایی برخوردار گردید به بیان روش‌هایی برای افزایش عزت نفس می پردازیم.
● عدم ارزیابی خود با دیگران
هرگز خود را با دیگران ارزیابی نکنید چرا که هر قدر هم شما بخواهید ارزیابی شما منطقی نیست. هرچیز قابل تصوری راجع‌به خود که بتواند مورد ارزیابی قرار گیرد خود آدمی نامیده می‌شود. خـصـوصـیـات شـمـا مـی‌تـوانـد بـه دهـهـا هـزار شـیوه مورد ارزیابی ‌قـرارگیرد.برای مثال دیگران می‌توانند شما را با خصوصیات و ویژگی‌های خاص ارزشیابی نمایند که می تواند در زمینه های مختلف مثل ‌هوش، ظاهر و توانایی های شما باشد و این ارزیابی را می‌توانند با کلمات "خوب و یا بد " انجام دهند.
● احساس ضعف و یا کاستی های بشر ‌
واقعیت آن است که ما انسانها دارای ضعف‌هایی هستیم ، به همین دلیل به سادگی نمی‌توانیم آنچه را که دوست داریم ‌انجام دهیم مثلاً تعدادی از ما قوی هستیم ، تعدادی در موسیقی مهارت داریم . عده‌ای آشپز ماهری هستیم و ...‌به هر حال اکثریت افراد نمی‌توانند در بیش از یک یا دو کار برجستگی و تبحر بسیار بالایی پیدا کنند. احساس شما در دستیابی ‌به اهدافتان بسیار مهم است بنابر این با اندکی تغییر احساس و نوعی دیگر مسئله را بررسی کردن ، متوجه تغییر در افکار ‌خویش و به دنبال آن در رفتار خود خواهید شد و به اهداف منطقی خود خواهید رسید. ‌
● بی اطلاعی
‌فقدان اطلاعات کافی نیز می‌تواند عامل موثر برای موفقیت پایین باشد. اگر می‌خواهید خود را برای اشتباهات نبخشید بی‌اطلاعی دلیل کاملاً قانع کننده ای است. به هر صورت، سرزنش خود، عملی کاملاً مسخره می‌باشد.البته اگر مایلید که خود را سرزنش کنید و این کار را درست می دانید خوب انجام دهید . اما به نظر روانشناسان هرگز برای بد ‌انجام دادن کاری که هیچگاه بهتر انجام دادنش را یاد نگرفته اید، بی ارزش تصور کردن خودتان معنایی ندارد و قابل تصور نیست.
● آشفتگی ‌
آشفتگی خاطر و وضعیت زندگی، خیلی از مواقع مانع از موفقیت می‌شود. اصولاً وقتی افراد بیشتر از خودشان متنفر شوند ‌خطای بیشتری را انجام می‌دهند چون نسبت به خود احساس بدی دارند ولی می‌خواهند خود را بیشتر تنبیه کنند. لذا اعمال ‌غلط دیگری را نیز مرتکب می‌شوند.‌
● خودتان را بپذیرید ‌
خود پذیری بهترین راه حل است. بهترین کار که می توانید برای صفات خوب و یا بد خود انجام دهید این است اگر می‌توانید آنها را ‌تغییر دهید و یا اینکه در حال حاضر و یا برای همیشه آنها را بپذیرید. پس بهتر است از حالا خود و دیگران را همانطوری‌که ‌هستند بپذیرید و هیچگاه از خود و دیگران متنفر نباشید و عشق ورزیتان نسبت به خود و دیگران متعادل باشد. ‌
● اعتماد داشتن ‌
تا می‌توانید اعتماد رفتارتان را در زمینه های مختلف مثل اعتماد دوستی و اعتماد فرهنگی بالا برده و افزایش دهید. برای ‌این امر لازم است اصول انضباط رفتاری را نیز رعایت کنید که این اصول عبارتند از :
۱) کار را به تاخیر نیندازید
۲) صبر داشته باشید و استمرار کارها را پیشه کنید
۳) از تجربیات گذشته درس بگیرید
‌۴) در قبال کارهای درست به خود پاداش دهید و در قبال کارهای نادرست خود را جریمه کنید.
● برانگیختن احترام دیگران نسبت به خود ‌
برای آنکه احترام دیگران را نسبت به خود برانگیزید باید قاطعیت داشته باشید . بدون مهارت قاطعیت تقریباً غیر ممکن است ‌که بتوانید احساسات مطمئن خود پذیری داشته باشید بنابر این یادگیری مهارت قاطعیت برای شما و هر فرد دیگری ضروی به ‌نظر می‌رسد که عبارتند از:
۱) پرهیز از خشم
‌۲)‌ پرهیز از احساس گناه
‌۳)‌ پرهیز از دلسوزی زیاد

۴)‌ نترسیدن از تایید نشدن ‌.




چگونه ارتباطات انسانی قوی داشته باشیم - آکاایران

پرتال آکاایران

 

سایت خانواده

 بخش مقالات خانه و 

خانواده و روانشناسی

 قسمت روانشناسی فردی- چگونه ارتباطات انسانی قوی داشته باشیم 

چگونه ارتباطات انسانی قوی داشته باشیم 
۱) دیگران را با نام صدا بزنید
این خوشایند ترین صدا برای گوش هر کسی است. وقتی نام فردی را بکار می برید، در حقیقت پیغام خود را به صـورتی اختصاصی و تـنها برای شـخـص او مبـدل مـی سـازیــد. همچنین علاقمندی و میزان اهمیت شما را نسبـت به فرد میـرسـاند. این یک ابزار ساده فریبنده برای کاستن از جبهه گری های شخص می بـاشـد چـرا که یک نوع وجه ضمان و تـعهــد بـوجود می آورد. جملات خود را با اسامی افراد آمیـخته، و بـا سـؤالاتــی نــظـیـر، علی، امروز خوب هستی؟ آغاز کنید...

ارتباطات انسانی,ارتباطات انسانی,ارتباطات انسانی علی اکبر فرهنگی,[categoriy]


روانشناسی فردی - چگونه ارتباطات انسانی قوی داشته باشیم 

۲) اشتباه خود را بپذیرید
ممکن است تصورکـنید که اگر اشتباهی که مرتکب شده اید را بگردن نگیرید، وجهه خود را از دست خواهید داد. این کار درست نیست. اعتراف به اشتباهات در مـحیط کـار یکی از ستوده ترین اعمال است چون اندک افرادی مبادرت به آن می نـمایـنـد. بـیـامـوزیــد که چـگونه تـکبـر و خـودخـواهـی را کنار گذاشته و بپذیرید که کامل نیستید. فقط در این کـار زیاده روی نکنید مثلا لازم نـیست با عذرخواهی های فـراوان در جـلسـات اقـدام به بیان اشتباهات خود نمایید. یک جمله من اشتباه کردم و متوجه آن میشوم، کفایت میکند.
۳) دیگران را با معیارهای بالا درنظر بگیرید
اندک افرادی در بین ما، که معمولا عقل کل خطاب میگردنـد، بـنـظر می رسد اینگونه فکر میکنند که هیچ کسی جز خودشان قادر به انجام صحیح امور نمیباشد. جزء این گروه از افراد نباشید. به قابلیتهای دیگران اعتماد کنـید. در واقـع به آنـهـا در انـجام دادن کارها به بهتریـن وجـه ممـکن اطـمـیــنان داشتـه بـاشید. ایـن به مـعنای داشتن انتظارات بیش از حد نیست. باور داشتن یک فرد او را تشـویـق بـه انـجـام کـارها با حداکثر توان نموده و از نا امیدی جلوگیری بعمل می آورد.
۴) علاقه ای صادقانه و صمیمی از خود نشان دهید
کارها خوب پیش میره علی جان؟خوبه، میشه این پرونده ها رو برام چک کنی؟ این به معنای ابراز علاقه نبوده و بیشتر به دوستی خاله خرسه شباهت دارد. هر فردی در دفتر کار شما دارای سابقه ای غنی از علایق، تجارب و سلایق می بـاشد. حـتـی اگر نقطه اشتراکی با هم ندارید، در مورد اطرافیانتان اطلاعات کسب کنید.
اگر یکی از همکاران شما گفت که شرکت در گیم های آنلاین را دوست دارد، در مورد آن از او سؤال نمایید-- حتی اگـر بـرای شـما جالب نیست. نه تنها میتوانید چیز جدیدی یاد بگیرید، اگر در آینده به آن گرایش پیدا کنـیـد، از امتیازاتـی برخوردار خواهید گشت. مردم دوست دارند که دیگران آنها را بخاطر داشته باشند.
۵) از دیگران تعریف و تمجید نمایید
فقط نگویید خوب بود در مورد تعریف خود صریح تر بوده و نشان دهید که در مورد آنچه که فرد در حقیقت انجام داده آگاهی دارید. علی، تـو خیـلی خوب جلسه را اداره کردی بخصوص وقتی هـمـه از مسیـر مـوضوع اصـلـی منـحرف شده بودند، این یک مثال خوب است. در عین حال سعی کنید به ندرت و فقط زمانی که واقـعا نـیـاز است انتقاد نمایید. انتقاد را طوری بیان کنید که مانند یک نصیحت سازنده از طرف دوسـتـی قـابـل اعـتـمــاد در نظر گرفته شود.
۶) مراقب حرفهایتان باشید
اگر تصمیم پیگیری کاری را ندارید، نگویید که آن را انـجـام خواهید داد. اعتبار شما ارتباط تنگاتنگی با کلامتان دارد. اگر به قول خود عمل نکنید، در مـورد کـارهـای بـزرگ بـه شـما اعتماد نشده و در نتیجه پیشرفتی نخواهید کرد.
۷) قدردانی و سپاسگزاری کنید
اگر فـردی لـطفـی به شما کرد، و یا برای انجام کاری برای شما از خواسته خود گذشت، مطمئــن گردید کـه بـه این سـعی و تـلاش آگـاه شوید. شما بخودی خود مستحق لطف نـبـوده و کسـی بــه شما بدهکار نیست. اگر مورد لـطـف واقـع شـدید، تـشـکر نـمـوده و درعوض مقابله بمثل کنید.
۸) با فکر و با ملاحظه باشید
هـرگز تـصور نـکیند که دیگران سخنان شما را مساعد و ارزشمند تلـقـی خـواهـنـد کـرد. برخی افراد بصورت طبیعی تک تک کلماتی که شخص بـیـان می کنـد را بـرای یـافــتن یک رودررویی شخصی مورد جستجو قرار می دهند. شما نمی تـوانیـد اینگونه افراد را تغییر دهید، اما قادرید نزد آنها حرف های خود را با دقت سازمان دهی نمایید. پیش از صحبت کـردن فکر کنید و مطمئن شوید که هیچ ابهامی که باعث سوء تعبیـر شـود در سـخـنـان شما وجود ندارد.
همچنین میتوانید سـعی در فهمیدن نقطه نظرات دیگران نمایید تا از بروز سوء تفاهمات ممانعت بعمل آورید. ممکن است عمیقا اعتـقـاد بر حـقانـیـت خـود داشـتـه باشید، اما متوجه گردید که دیگران به همین منوال درباره عقاید و باورهایشان می اندیـشند. شما باید نظرات آنها را محترم شمرده و ببینید چرا آنها اینگونه فکر میکنند. بجای مـشاجره از دیگران بخواهید در مورد مواضعشان توضیح دهنـد. مجـبـور نیـستـید مـوافــقت کنید، اما میتوانید بگویید، من متوجه هستم شما چه می گویید.
۹) از خود گذشتگی کنید
گه گاهی از مکان شغلی خود خارج شده و به دیگران در کـارهـایشـان کـمک نمایید. این عمل را بدون اینکه از شما درخواست شود انجام دهید. گفتن، کمک لازم نـداری؟ یــک تاثیر دوگانه در پی دارد. ابتدا، شما دیگران را تشویق بـه از خـود گـذشتـگی نـمـوده و در نتـیـجـه مـحیـط کـاری مثـبـت تـری ایـجاد خـواهد شـد. دوم، بـرای خود لطفی متعاقب را خریداری میکنید، چرا که مهربانی همیشه بازمیگردد.
۱۰) متواضع و فروتن باشید
تلاشهای مشهود برای تحت تاثیر قرار دادن همکاران و اشخاص مافوق نـتـیجه عکس به همراه خواهد داشت. هیچکس آدم خودنما را دوست ندارد. اگر میــخواهید کمالات شما تـوسـط دیـگران تصدیق شوند، کافی است تمرین بردباری بیشتری بنمایید. کامیابیـهای شما زمانی مصداق واقعی پیدا میکنـند کـه اجازه دهید دیگران خود متوجه آنها گردند نه اینکه مرتب صحبت از آن بمیان آورید.
۱۱) به حفظ آبروی دیگران کمک کنید
هـر کسی اشتباه می کـنـد. بــه دفعه قبلی که اشتباهی خجالت آور مرتکب شدید فکر کنید. دوست نداشتید کسی بیـایـد و اشـتـباه شـمـا را کـوچـک جلوه داده و از جدیت آن بکاهد؟ پس همین کار را شما در مورد دیگران انجام دهید. با خنـدیـدن به اشتباهی که شخص ( نه با خندیدن به خود شخص ) مرتکب شده بهمراه ضربه ای دوستانه به شانه هـای او از پریشانیش کاسته و بگویید، این برای بهترین افراد این شـرکـت هـم مـمـکـن است پیش بیاید. با این کار به او و به دیگران اطمینان میدهید که دنیا به پایان نرسیده است. اگر مـــناسب است، بجای جلب توجه بی مورد نسبت به اشتباه رخ داده، هیـچ چیزی نگویید.
  روانشناسی فردی - ویستا



چگونه یک فرد تاثیرگذار باشیم؟

چگونه یک فرد تاثیرگذار باشیم؟
در ارتقای شخصیتمان، جنبه‌های مختلفی از شخصیت انسانی وجود دارد که می‌توانیم روی آنها تمرکز کنیم. گفته می‌شود که یک شخصیت تاثیرگذار و بانفوذ از مجموعه‌ای از ویژگی‌های ذهنی، فیزیکی، احساسی، معنوی و سلامت‌عمومی تشکیل می‌شود.


خیلی از ما برای ارتقا بخشیدن به شخصیتمان تلاش زیادی می‌کنیم. دوست داریم همه  ظاهر و لباس پوشیدنمان را تحسین کنند. به همین دلیل است که خیلی‌ها پول زیادی را صرف رفتن به سالن‌های آرایشی و کلینیک‌های پوست و مو می‌کنند. شما دوست دارید دیگران را با طرزتفکر و طرز برقراری ارتباطیتان با آنها تحت‌تاثیر قرار دهید. بنابراین آنهایی که در روابط خود و مهارت‌های ارتباطی‌شان اعتمادبه‌نفس لازم را ندارند، برای بهتر شدن در آن و برقراری رابطه اجتماعی با دیگران تلاش زیادی می‌کنند.

خیلی از ما بی‌اندازه نگران احساس دیگران نسبت به خودمان و اینکه درمورد شخصیتمان چه می‌گویند هستیم. در ارتقای شخصیتمان، جنبه‌های مختلفی از شخصیت انسانی وجود دارد که می‌توانیم روی آنها تمرکز کنیم. گفته می‌شود که یک شخصیت تاثیرگذار و بانفوذ از مجموعه‌ای از ویژگی‌های ذهنی، فیزیکی، احساسی، معنوی و سلامت‌عمومی تشکیل می‌شود.

از نظر ظاهری جذاب باشید
خصوصیات ظاهری ما یکی از جنبه‌های شخصیت ماست. به این دلیل که ظاهر ما می‌تواند تا حد زیادی نشان دهنده شخصیت درونی ما باشد. معمولاً با کمک ظاهر بیرونی است که می‌توانید در ابتدا روی دیگران تاثیر بگذارید. برای بهبود شخصیتتان، باید مطمئن شوید که ظاهرتان با طرز لباس پوشیدن، آرایش کردن، مدل مو و ... به اندازه کافی جذاب باشد. لزوماً به این معنی نیست که باید لباس‌های خیلی زرق و برق‌دار بپوشید یا موهایتان را تابلو درست کنید که نظر دیگران را جلب کنید. معنای آن این است که باید برحسب موقعیتی که می‌خواهید در آن ظاهر شوید، تمیز، مرتب، خوش‌فرم، و خوش‌لباس باشید.

همه به کسانیکه مرتب و خوش‌لباس هستند جذب می‌شوند. وقتی می‌خواهید از خانه خارج شوید، مطمئن شوید که موهایتان را به خوبی شانه زده باشید و ناخن‌هایتان مرتب باشد. هر روز دوش بگیرید تا همیشه شاداب به نظر برسید. قبل از بیرون آمدن از در، دوباره به خودتان در آینه نگاه کنید تا چیزی را از قلم نینداخته باشید. با سالم نگه داشتن بدنتان باید از آن مراقبت کنید. ورزش منظم باعث می‌شود از نظر جسمی فعال بمانید.

گستره دانش و اطلاعاتتان را افزایش دهید
برخوردهای روزانه ما با موقعیت‌های مختلف و انواع مختلف آدمها عوامل مهمی در شکل‌گیری شخصیت ما هستند. باید تا می‌توانید تجربه کسب کنید. از طریق این تجربیات است که می‌فهمیم واقعاً که هستیم و در برخورد با موقعیت‌های غیرآشنا چطور رفتار می‌کنیم.

برای یاد گرفتن چیزهای جدید تردید نکنید. اینکار افق دید شما را گسترده‌تر کرده و مهارت‌های کشف‌نشده‌ای را در شما تقویت می‌کند. به محیط‌اطرافتان علاقه‌مند شوید و به همه چیز توجه کنید.

به آدم‌ها علاقه نشان دهید و بفهمید که چه خواسته‌هایی دارند. اولویت‌ها، علایق، اعتقادات و رفتارهای آنها را کشف کنید. در مراسم‌های اجتماعی و گردهمایی‌ها شرکت کنید تا بتوانید با افراد جدیدی آشنا شوید. زیاد مسافرت کنید. مسافرت کردن اطلاعات و تجربه شما را به شدت بالا می‌برد.

رفتار و شخصیتی دوست‌داشتنی داشته باشید
اگر می‌خواهید کاری کنید که دیگران دوستتان داشته باشند، باید اول یاد بگیرید خودتان را دوست داشته باشید و دوست‌داشتنی باشید. وقتی شخصیتی خوب برای خود ایجاد کردید، آدمها خیلی راحت تحسینتان کرده و دوستتان خواهند داشت. به چیزهایی درمورد خودتان که دوست دارید و دوست ندارید فکر کنید. نقاط مثبت و منفی خود را یادداشت کنید. رفتار و منشی برای خود ایجاد کنید که دیگران را تحت‌تاثیر قرار دهد. در ایجاد شخصیتتان بسیار بیشتر از ظاهرتان تاثیر‌گذار خواهد بود.

خیلی مهم است که یاد بگیرید ضعف‌ها و نقص‌هایتان را بپذیرید و برای اصلاح آنها تلاش کنید. هیچوقت به خودتان نگویید که همین است که هستید و نمی‌توانید کاری برای درست کردن عیب‌هایتان بکنید. همیشه برای تغییر فرصت هست.



نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.