ⓅⒼⓀⓝⓔⓔⓚ

ⓅⒼⓀⓝⓔⓔⓚ

پنـدار گفتـار کـردار نیک
ⓅⒼⓀⓝⓔⓔⓚ

ⓅⒼⓀⓝⓔⓔⓚ

پنـدار گفتـار کـردار نیک

١٩٤ ) - Nگلیش - ١٣٩٤/٠٢/٢٠

iN گلیش - ١٣٩٤/٠٢/٢٠


English
تفاوت و فرق بین Excuse me و Sorry و Pardon me در انگلیسی
.
میدونیم که اینها رو میدونید، اما کاربرد دقیق اش اینجوریه:
طبق توضیحات و آموزشی که انگلیسی زبانها به فرزندانشان میدهند:
.
عبارت excuse (ایی) معمولا" قبل از اینکه شما برای دیگری مزاحمت(کوچک) و نا،راحتی(inconvenient) ایجاد کنید استفاده میشه.
مثالز:
Excuse me, could I get past?
ببخشید، میشه رد شم؟
.
Excuse me, could you tell me the way to the Tehran?
منو ببخشید، میشه راه تهران را به من بگویید؟
.
------------
کلمه Sorry معمولا وقتی استفاده میشه که شما خطایی و کاری را(معمولا" غیر عمد) انجام داده اید که برای دیگری مزاحمت(کوچک) و نا،راحتی(inconvenient) ایجاد کرده است.
.
مثالز:
sorry, did I step on your foot?
متاسفم، از روی پای شما رد شدم؟
.
Sorry, Did I bother you?
متاسفم، مزاحمت شدم؟
.
Sorry to interrupt you
متاسفم که پریدم تو حرف ات
.
نکته:
دقت داشته باشید که Sorry مخفف I am sorry است که از I am sorry کمتر استفاده میشه.
------------------
همچنین اگر بخواهید خیلی رسمی حرف بزنید و عذر خواهی کنید، از 
I beg your pardon استفاده میکنید.
.
I beg your pardon. I’m afraid I didn’t realize this was your bag
عذرخواهی میکنم/ عفو کنید، نفهمیدم که کیف شماست.
.
همچنین اگر نشنیدید که طرف چی میگه میتونید بگید:
Sorry? /What? خودمانی و غیر رسمی
.
I beg your pardon?/ Pardon ؟ رسمی
.
همچنین در امریکا Pardon me هم گفته میشه
----------------------------
در نهایت:
این جمله رو همیشه یادتون باشه:
I'm Sorry for past events and Excuse Me for future events. 
حالا همین جمله رو در کامنت بنویس تا یادت بمونه.  

.
هر وقت این خجالت و هراس رو از خودت دور کردی و جرات کامنت کردن/ بیان کردن در یک پیج/گروه آموزشی رو داشتی، بدان که به سمت جلو، به سمت موفقیت داری میری، در غیر اینصورت، ول معطل 
 ، دور خودت داری میچرخی،
هرچند که حقیقت تلخ است Truth hurts  
 اما حقیقت را از دوست میشنوی و نه دشمن ات. / مخلصیم .
--------------------
Moreover, According to Macmillan Dictionary
excuse me is used for:
1- politely getting someone's attention
2- showing you are sorry for interrupting someone
3-asking someone to move so that you can get past them
4-politely telling someone you are leaving
-------------
Sorry is used for : 
1-emphasizing how bad,stupid,or embarrassing something is
2-feeling sadness or sympathy because something bad has happened to them
3-disappointed about a situation,and wishing you could change it

اَللّٰهُمَّ صَلِّ عَلىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّد
پندار، گفتار، کردار PGKNEEK
      @         نیـــــک     @  
    <) )>                  <((>
   _\\_ APPOSTAD _//_
   |||S  i  G  N  A T U R||| 
 در پناه یگانه خدای مهربان

اعداد کسری Fractions در انگلیسی
برای بیان اعداد کسری معمولاً صورت کسر را معمولی 
و مخرج کسر را **ترتیبی می‌خوانیم:
1/16 = one-sixteenth
0.1 OR 1/10 = one-tenth
1/8 = one-eighth
2/10 = 0.2 = two-tenths
(¼ = one-quarter (British) or one-fourth (American)
0.3 = three-tenths = 3/10
1/3 = one-third
3/8 = three-eighths
4/10 = 0.4 = four-tenths
½ = one half
6/10 = 0.6 = six-tenths
5/8 = five-eighths
2/3 = two-thirds
7/10 = 0.7 = seven-tenths
(¾ = three-quarters (British) or three-fourths (American)
15/16 = fifteen-sixteenths
.
گاهی اوقات ممکن است از کلمه‌ی over به معنای روی هم استفاده شود. مثلاً برای 8/2 گفته شود:
eight over two بیشتر در بریتانیایی البته


اَللّٰهُمَّ صَلِّ عَلىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّد
پندار، گفتار، کردار PGKNEEK
      @         نیـــــک     @  
    <) )>                  <((>
   _\\_ APPOSTAD _//_
   |||S  i  G  N  A T U R||| 
 در پناه یگانه خدای مهربان


مزایا و معایب چیزی/ خوبی ها و بدی های چیزی در انگلیسی
.
یک اصطلاح رایج داره
pros and cons
.
پرو اُز اند کاُنز  
.
مثالز:
Each technology has its pros and cons.
هر تکنولوژی ایی مزایا و معایب خودش را دارد
.
The pros and cons of making a pros and cons list
مزایا و معایب ساختن یک لیست مزایا و معایب 
.
The pros and cons of being an idiot
مزایا و معایب احمق بودن
.
Motherhood has both its pros and cons. 
مادر بودن خوبی ها و بدیهای خودش را دارد.
.
They debated the pros and cons of setting up their own firm.
آنها در مورد راه اندازی بنگاه اقتصادی خودشان بحث کردند.
.
We've been discussing the pros and cons of buying a house.
می در مورد خوبی و بدیهای خریدن خانه بحث کرده ایم
.
pros and cons
This phrase comes from the Latin words 'pro', which means 'for' and 'contra' which means 'against


اَللّٰهُمَّ صَلِّ عَلىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّد
پندار، گفتار، کردار PGKNEEK
      @         نیـــــک     @  
    <) )>                  <((>
   _\\_ APPOSTAD _//_
   |||S  i  G  N  A T U R||| 
 در پناه یگانه خدای مهربان

سوال و جواب در مورد ساعات کاری در انگلیسی
.
-----چی باید بپرسید:
.
What time are you open until?
ساعت کاری شما تا چه وقت است/تا کی بازید؟
.
What time do you close today?
امروز ساعت چند میبندین؟
.
Are you open on the weekends?
آیا در آخر هفته ها بازید؟/فعالیت میکنید؟
.
Are you open all day?
آیا همه روزه باز هستید؟/فعالیت میکنید؟
.
What are your opening hours?
چه ساعت هایی بازید؟ و ...
.
Are you open on Sundays?
آیا یکشنبه ها بازید؟ و...
.
Are you open every day during the week?
آیا در طور هفته هر روز بازید؟
.
What time do you open tomorrow?
فردا ساعت چند باز میکنید؟
-----چی جواب میده؟
.
Were open from 9am to 6pm.
ما از 9صبح تا 6عصر بازیم
.
We’re open on weekdays only (Monday to Friday).x
ما فقط در طول هفته باز هستیم
.
We’re open from 10am to 8pm.
ما از ساعت 10صبح تا 8عصر بازیم
.
We’re open 7 days a week.
ما هفت روز هفته بازیم
.
We’re open 24/7 (24 hours a day, 7 days a week)x
ما بیست و چهار ساعت روز و هفت روز هفته بازیم/ شبانه روزی ایم
.
We’re closed at lunchtime, between 12pm and 2pm.
ما در طور ساعت ناهار، از 12 ظهر تا 2 بعد از ظهر بسته ایم
.
We’re closed on Bank Holidays (national holidays)x
ما در تعطیلات رسمی بسته ایم.
.
بیان موارد و نحوه بیان های دیگر، از طریق دوستانی که بلد اند؛ در کامنت
تا اینکه دیگران هم یاد بگیرند./ انگیزه بخش باشید و انرژی بخش، تا همان انرژی به سمت شما بازگردد 
.


اَللّٰهُمَّ صَلِّ عَلىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّد
پندار، گفتار، کردار PGKNEEK
      @         نیـــــک     @  
    <) )>                  <((>
   _\\_ APPOSTAD _//_
   |||S  i  G  N  A T U R||| 
 در پناه یگانه خدای مهربان

جملات و عبارتها مورد لزوم  در فروشگاه، هنگام انتخاب اجناس
.
برای مرور دوباره خودتون!!! میتونید اشتراک کنید روی صفحه تون
.
در فروشگاه، به شما خواهند گفت/ از شما خواهند پرسید:
:
Can / May I help you?
میتونم کمکتون کنم؟
.
Can I help you find something?
میتونم کمکتون کنم چیزی پیدا کنید؟
.
What color would you like?
چه رنگی میخواهید؟
.
What size would you like?
چه سایزی میخواهید؟
.
Is there anything else I can help you with?
چیز دیگه ایی هست که بتونم در موردش کمکت کنم؟
.
Would you like to try it on?
میخوای امتحانش کنی؟ لباس و ...
.
Is that any good?
خوبه؟/ راضی کننده است؟
.
What can I do for you?
چه کاری میتونم برات بکنم؟
.
How does it fit?
چطور میاد؟/ چطوره؟
.
How about this one?
در مورد این چی؟ نظرت چیه؟
.
Anything else?
چیز دیگه ایی؟
.
Would you like anything else?
چیز دیگه ایی میخواهید؟
--------------
شما پاسخ میدهید و یا خواهید گفت:
.
Excuse me, do you work here?
ببخشید، شما اینجا کار میکنید؟
.
Could you help me please?
میشه لطفا" به من کمک کنید؟
.
I’m looking for a ….
من دنبال... میگردم
.
I’m trying to find a ….
من دنبال... دارم میگردم
.
Could you tell me where the …. is, please?
میتونید کمک کنید که .... کجاست؟
.
How much is this?
قیمت اش چند است؟
.
How much are these?
این ها چند اند؟
.
How much does this cost?
این چقدر هزینه بر میدارد؟
.
Where can I find the …. ?
کجا میتونم... رو پیدا کنم؟
.
Do you sell …. ?
آیا شما ... میفروشید؟
.
Do you have any … ?
آیا هیچ ... ایی دارید؟
.
Would you have this in another color?
آیا از این رنگ دیگرش رو دارید؟
.
Have you got anything cheaper?
آیا ارزانترش رو دارید؟
.
Do you have something less pricey (expensive)?
آیا چیزی که کمتر گران باشه دارید؟
.
Do you have this item in stock?
آیا از این مورد در انبار دارید؟
.
Do you have a smaller/bigger/larger size?
آیا سایز کوچکتر/بزرگتر/گشادتر دارید؟
.
Does it come with a guarantee/warranty?
آیا با گارانتی اومده؟/ آیا گارانتی داره؟
.
Where is the changing/fitting room?
اتاق پرو کجاست؟
.
Where can I weigh my groceries?
کجا میتونم این خواروبار رو وزن کنم؟
.
Do/Can you deliver?
آیا دلیوری دارید؟ تحویل در محل
.
Is this in the sale? 
آیا این در حراج است؟
.


اَللّٰهُمَّ صَلِّ عَلىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّد
پندار، گفتار، کردار PGKNEEK
      @         نیـــــک     @  
    <) )>                  <((>
   _\\_ APPOSTAD _//_
   |||S  i  G  N  A T U R||| 
 در پناه یگانه خدای مهربان




لیست 100 فعل پرکاربرد و مرکب چند بخشی انگلیسی
100most common English phrasal verbs
100Frequently used Phrasal Verbs
بچه ها؛ واقعا" نمیشد این فعل ها رو جداشون کنیم؛ 
برای مرور دوباره خودتون میتونید، اشتراک کنید روی صفحه تون. که دوباره باز مرورشون کنید.
.
اینا رو بلد باشید؛ خیلی جلو می افتید، خیلییی 
.
همراهان عزیز توجه داشته باشید.
بعد از یه مدت که انگلیسی کار می کنید،دقیقا خودتون تشخیص خواهید داد و یا همین الان که دارید این پست رو می خونید متوجه شده اید که یه فعلهایی وجود داره که دو بخشی اند.
.
مثلا Go down, Take in , Take away, Pull up و .....
.
اینها Phrasal verbs هستند. یا فعلهای عبارتی
استفاده از این افعال در نوشتارتون و صحبت هاتون باعث میشه که دقیقا مثل یک انگلیسی زبان باشید.
.
البته نه اینکه هم معنی اون فعل به صورت تک قسمتی و معمولی وجود نداشته باشه هان. نه 
شاید فعل تک قسمتی اش هم وجود داشته باشه. اما بکار بردن Phrasal verb نشون میده که شما خیلی خوب سوار بر صحبت هاتون هستید. و تسلط خوبی دارید.
.
تعریف فارسی فعل عبارتی:
فعلی است که از دو یا چند کلمه ساخته شده است و این کلمات روی هم رفته، نقش یک فعل را بازی می‌کنند و با هم به عنوان یک واحد واژگانی در واژگان اهل زبان ذخیره می‌شوند.
.
دوستان دقت کنید 
لیستی که در پایین آمده است گروهی از افعال مرکب را به همراه توضیح آن در بر میگیرد. 
به خاطر داشته باشید که انگلیسی زبانان در زبان محاوره ای بیشتر از افعال مرکب استفاده می کنند و افعال تک بخشی (مانند "investigate"به جای "look into" را در متن های نوشتاری مورد استفاده قرار می دهند.
.
در لیست زیر : 
به خاطر داشته باشید که افعال ستاره دار (*) جدا نشدنی هستند و حرف اضافه بلافاصله باید پس از بخش اصلی فعل قرار گیرد. 
به عنوان مثال: I called on Dan درست است نه !I called Dan on . افعالی که ستاره دار نیستند افعال جداشدنی هستند که در آنها حروف اضافه یا بلافاصله پس از فعل قرار می گیرد یا پس از مفعول جمله،
به عنوان مثال: 
I brought the children up 
یا 
I brought up the children 
هر دو درست هستند.
.
نکته مهم:
به خاطر داشته باشید که در مورد افعال جداشدنی چنانچه مفعول جمله یک حرف اضافه باشد باید در بین بخش اصلی فعل و حرف اضافه قرار گیرد 
(I brought them up درست است نه I brought up them).
.
نکته و دقت :
بدیهی است که با جستجو نمودن هر کدام از این افعال عبارتی در گوگل هزاران مثال خواهید یافت.

این هم از لیست:
-------------------------- 
Ask out
دعوت از یک خانم یا آقا برای قرار ملاقات
===========
B
Bring about
موجب شدن
.
Bring up
1- تربیت بچه ها ۲- مطرح کردن یک موضوع
===========
C
Call back
جواب تماس تلفنی کسی را دادن
.
Call in
دعوت برای حضور در یک محل رسمی برای امری خاص
.
Call off
لغو کردن
.
Call on*
1-ملاقات کردن 
2-در کلاس درس از شاگرد سؤال پرسیدن
.
Call up
تماس تلفنی برقرار کردن
.
Catch up (with)*
به سطح کسی رسیدن
.
Check in*
در هتل ثبت اطلاعات کردن
.
Check into*
تحقیق کردن
.
Check out
1- از کتابخانه کتاب گرفتن 
۲- تحقیق کردن
.
Cheer up
شاد کردن یا بخشیدن حسی خوب به کسی یا گروهی از افراد
.
Clean up
تمیز و مرتب کردن
.
Come across*
یافتن شانس انجام کاری
.
Cross out
خط زدن
.
Cut out
کار آزار دهنده ای را متوقف کردن
===========
D
Do over
تکرار کردن
.
Drop by*
سرزدن
.
Drop in (on)*
سرزدن
.
Drop off
چیزی یا کسی را در محلی گذاشتن
.
Drop out (of)*
ترک درس و مدرسه کردن
===========
F
Figure out
یافتن پاسخ منطقی برای یک سؤال یا مسئله
.
Fill out
فرمی را تکمیل کردن
.
Find out
پی بردن به اطلاعات
.
Get along (with)*
یک رابطه خوب داشتن
.
Get back (from)
1- از جایی برگشتن 
۲- دوباره دریافت کردن
.
Get in, get into*
1- داخل ماشین شدن 
۲- وارد شده یا رسیدن به یک محل
.
Get off*
از یک وسیله نقلیه خارج شدن یا پیاده شدن
.
Get on*
ورود به یک وسیله نقلیه
.
Get out of*
1- از یک وسیله نقلیه خارج شدن 
۲- از یک عمل ناخوشایند جلوگیری کردن
.
Get over*
بهبود یافتن از بیماری
.
Get through*
خاتمه دادن
.
Get up*
از روی تخت یا صندلی بلند شدن
.
Give back
چیزی راب ه کسی بازگرداندن
.
Give up
انجام کاری را متوقف کردن
.
Go over*
مرور یا کنترل کردن
.
Grow up*
رشد سنی کردن و به بلوغ رسیدن
===========
H
Hand in
تکلیف درسی را تحویل استاد دادن
.
Hang up
1- یک مکالمه تلفنی را قطع کردن ۲- لباسی را آویزان کردن
.
Have on
پوشیدن
===========
K
Keep out (of)
وارد نشدن
.
Keep up (with)*
در یک موقعیت یا سطح ماندن
.
Kick out (of)
کسی را وادار به ترک محلی کردن
--------------------------
L
Look after*
مراقبت کردن
.
Look into*
تحقیق کردن
.
Look out (for)*
مراقب بودن
.
Look over
مرور یا کنترل کردن
.
Look up
در یک کتاب مرجع به دنبال اطلاعات گشتن
===========
M
Make up
1- ساختن ۲- کار قدیم را انجام دادن
===========
N
Name after
اسم کسی را برای بچه انتخاب کردن
===========
P
Pass away*
مردن
.
Pass out
1- توزیع کردن 
۲- بیهوش شدن
.
Pick out
انتخاب کردن
.
Pick up
1- کسی را از محلی برداشتن 
۲- دست کسی را گرفتن
.
Point out
توجه کسی را جلب کردن
.
Put away
چیزی را در جایی خاص به کناری گذاشتن
.
Put back
به موقعیت قبلی باز گشتن
.
Put off
به تعویق انداختن
.
Put on
پوشیدن
.
Put out
سیگار یا آتش را خاموش کردن
.
Put up with*
تاب آوردن، تحمل کردن
===========
R
Run into
اتفاقی با کسی برخوردن
.
Run across
اتفاقی یافتن
.
Run out (of)
تمام شدن مایحتاج
===========
S
Show up*
ظاهر شدن و مطرح شدن
.
Shut off
یک ماشین، وسیله یا لامپ را از کار نگاه داشتن
===========
T
Take after*
به یاد آوردن
.
Take off
1- در آودن لباس 
۲- به مسافرت رفتن 
۳- (هواپیما) بلند شدن از زمین
.
Take out
1- کسی رابیرون بردن 
۲- حذف کردن
.
Take over
کنترل چیزی را بدست گرفتن
.
Take up
یک فعالیت جدید را شروع کردن
.
Tear down
خراب کردن و با خاک یکسان کردن
.
Tear up
به اجزاء کوچکتر تقسیم کردن
.
Think over
در نظر گرفتن
.
Throw away
دور ریختن و خلاص شدن
.
Throw out
دور ریختن
.
Throw up
استفراغ کردن
.
Try on
پرو کردن لباس
.
Turn down
درجه چیزی را کم کردن
.
Turn in
1- تحویل پروژه درسی 
۲- به رختخواب رفتن
.
Turn off
خاموش کردن یک ماشین یا لامپ
.
Turn on
روشن کردن ماشین یا لامپ
.
Turn out
چراغ را خاموش کردن
.
Turn up
تشدید کردن، زیاد کردن

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.