ⓅⒼⓀⓝⓔⓔⓚ

ⓅⒼⓀⓝⓔⓔⓚ

پنـدار گفتـار کـردار نیک
ⓅⒼⓀⓝⓔⓔⓚ

ⓅⒼⓀⓝⓔⓔⓚ

پنـدار گفتـار کـردار نیک

٢٤١ ) - درون / برون گرا

شخصیت انسان ها را می توان با معیارهای گوناگونی به دسته های مختلف تقسیم بندی کرد. در اینجا شخصیت انسان ها نخست با نحوه ارتباطشان با دیگران به دو دسته درونگرا و برونگرا تقسیم بندی شده است.

 هر دوی این دو نوع شخصیت کاملا طبیعی و نرمال می باشد. برونگرایان به سوی جهان عینی متمایل بوده و درونگرایان به سوی جهان ذهنی و غیر عینی.

 

با آگاهی یافتن از خصوصیات شخصیتی هر دو گروه قادر خواهید بود با شناسایی آنها رابطه ی بهتری با آنها برقرار سازید: 

ویژگی های شخصیتی برونگراها

 

1 ) علاقه مند به وقایع پیرامون خود. 

2 ) رو راست و معمولا پرحرف. 

3 ) عقیده ی خود را با عقاید دیگران مقایسه می کند. 

4 ) اهل عمل و پیشقدمی در کارها. 

5 ) به سهولت دوستان جدیدی یافته و یا با یک گروه خود را وفق می دهد. 

6 ) افکار خود را بیان می کند. 

7 ) علاقه مند به افراد جدید. 

8 ) بزرگترین وحشت وی آن است که نکند پس از یک فاجعه هولناک آخرین بازمانده بشر روی زمین باشد (ترس از قطع ارتباط با دنیای خارج و مردم.) تنهایی برای وی بسیار آزار دهنده می باشد.

9 ) از تعامل و ارتباط برقرار کردن با دیگران انرژی می گیرند.

10 ) خوش مشرب بوده اما زیاد احساساتی نیستند. 

11 ) ریسک پذیرند، سریع تصمیم می گیرند، اجتماعی هستند، درک آنها آسان است، شخصیت آنها در خلوت و حضور دیگران یکسان است و معاشرتی هستند. 

12 ) پس از آنکه حرف خود را زدند به گفته ی خود می اندیشند. علاقه مند به کار گروهی هستند. نقل هر مجلس می باشند. موسیقی با صدای بلند و فعالیت های هیجان انگیز را بیشتر دوست دارند.

13 ) رنگ های روشن را بیشتر دوست دارند. بیشتر از اعمال دیگران خشمگین می گردند تا اعمال خودشان. اطلاعات شخصی خود را به سادگی با دیگران قسمت می کنند. رویکرد سریع الوصول را بیشتر ترجیح می دهند. تنها از روی تجارب زندگی خود درس می گیرند و نه عبرت گرفتن از دیگران.

14 ) 57 الی 60 درصد از جمعیت زمین را تشکیل می دهند.

البته خصوصیات فوق هیچ ارتباطی با اعتمادبه نفس داشتن فرد برونگرا ندارد، یک برونگرا ممکن است اعتمادبه نفس پایینی داشته باشد. 

 

|||||  ویژگی های شخصیتی درونگرا  |||||

 

1 ) علاقه مند به احساسات و افکار خودشان. نیاز به داشتن قلمرو شخصی. کم حرف، ساکت و متفکر. 

2 ) دوستان زیادی ندارد. در ارتباط برقرار کردن با افراد جدید مشکل دارد. علاقه مند به سکوت و تمرکز. از دید و بازدید های غیر منتظره و ناگهانی بیزار است. 

3 ) کارایی وی در تنهایی بیشتر است. بزرگترین وحشت وی آن است که در یک جمع شلوغ قرار گیرد. ترس از آنکه فردیت خود را از دست بدهد. از فعالیت های انفرادی انرژی می گیرد.

 65 درصد  نوابغ را درونگرایان تشکیل می دهند. 

4 ) در بین انبوه مردم بودن آنها را خسته می کند. معمولا کمرو هستند. درکشان مشکل است. اهل ایده و عقاید نو می باشند.

5 ) شخصیتی متمایز در خلوت خود و در حضور دیگران دارند. مشتاق و احساساتی می باشند. معمولا احساساتشان را بیان نمی کنند. در جمع ناآشنا ساکت اما در جمع دوستان خود راحت می باشند. تمرکزشان قوی است. برای تصمیم گیری به زمان نیاز دارند. پیش از حرف زدن می اندیشند. 

6 ) از در میان گذاشتن اطلاعات شخصی خود با دیگران ممانعت می کند. مایل به رویکرد آهسته اما دقیق می باشد. با مشاهده درس می آموزد (عبرت از دیگران) و پس از آموختن روش زندگی، زندگی خود را آغاز می کند. 

7 ) 25 الی 40 درصد از جمعیت را تشکیل می دهند. 

این خصوصیات هیچ ارتباطی با کمرویی درونگرایان ندارد، ممکن است آنها خیلی هم با اعتمادبه نفس باشند. . از قوانین بیزار و خواهان آزادی است.

 

منبع : روزنامه ابتکار - با تغییر و تلخیص




با افراد درونگرا چگونه برخورد کنیم؟

اگر د‌رونگرایی، شما را از انجام کارها منع می‌کند‌ یا د‌ر کار و زند‌گی شخصی‌تان مشکلی ایجاد‌ می‌کند‌، باید‌ تغییری د‌ر نحوه رفتارتان ایجاد‌ کنید‌.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران،د‌رونگرا بود‌ن به خود‌ی خود‌ منفی نیست، اما اگر د‌رونگرایی، شما را از انجام کارها منع می‌کند‌ یا د‌ر کار و زند‌گی شخصی‌تان مشکلی ایجاد‌ می‌کند‌، باید‌ تغییری د‌ر نحوه رفتارتان ایجاد‌ کنید‌.

 

دوستی و زندگی با این آدم ها فوت و فن خودش را دارد. ما این قلق ها را با شما در میان می گذاریم.

نه خجالتی است و نه منزوی. فردی که به اندازه شما در رفتارهایش احساسات را به نمایش نمی گذارد و هیجان هایش را خرج نمی کند، در گروه درونگراها جای دارد. نه برای عوض کردنش تلاش کنید و نه او را به خاطر خنثی به نظر رسیدنش از چرخه روابط حذف کنید. برای برونگراهای پرسروصدا و اجتماعی، شکستن یخ رابطه با یک درونگرا آسان نیست. اما اگر فرد مقابل تان واقعا برای تان ارزشمند باشد، می توانید چنین زحمتی را به خود بدهید و با کمک این باید ها و نبایدها رابطه ای ایده آل و ماندگار را بسازید.



آداب را رعایت کنید!


یک درونگرا به سختی و با صدای آهسته به شما سلام می کند اما قرار نیست شما مقابله به مثل کنید و از احوالپرسی با او پرهیز کنید. در این مورد باید با دوستان درونگرای تان هم مثل دیگران برخورد کنید و در زمان وارد شدن شان به جمع، گرم و صمیمی با آنها احوالپرسی کنید. البته در این مراوده تماس جسمی، بغل کردن و زیاد از حد خوش و بش کردن را فاکتور بگیرید.


با او هم حرف بزنید!

درونگراها را به زور به جریان بحث وارد نکنید اما وقتی صحبت می کنید، مثل مخاطبان دیگرتان به آنها نگاه کنید و از زبان بدن کمک بگیرید تا یخ شان آب شود. آنها برای وارد شدن به بحث شما به احساس امنیت نیاز دارند و زمانی که از حرکات شما این احساس را بگیرند، مشتاقانه به بازی تان وارد می شوند. در رابطه با یک درونگرا، اصرار برای ورود به بحث سم است؛ آنها به محض اینکه توجه زیادی ببینند، دست و پای شان را گم کرده و احساس خطر می کنند.



فاصله را حفظ کنید!

با یک درونگرا بیش از اندازه صمیمی نشوید و به زندگی خصوصی اش سرک نکشید. شاید دوست برونگرای شما به راحتی در مورد تصمیم هایش برای سفر رفتن، ازدواج کردن یا انتخاب شغل با شما حرف بزند اما اگر سؤال هایی در این موارد را از درونگراها بپرسید، احساس خطر می کنند و از شما فاصله می گیرند. اگر می بینید دوست درونگرای تان گرفته و کج خلق است، او را سؤال پیچ نکنید. کافی است بگویید «هر زمان خواستی با کسی حرف بزنی، من در کنارت هستم!»


 

در جای درست استخدام شان کنید!

اگر فرزند درونگرای شما به دنبال کار می گردد، آگهی های استخدام در پست هایی مثل روابط عمومی، مسئول دفتری یا بازاریابی و … را به او معرفی نکنید. چنین افرادی بیشتر می توانند یک حسابدار خوب باشند و با کارهایی که نیاز به تمرکز دارند اما استفاده از کلمات و ارتباط گرفتن با دیگران در موردشان ضروری نیست، کنار می آیند.


 

به او فرصت دهید!

اگر اوایل ازدواج تان با یک فرد درونگراست، انتظار شنیدن هر روزه دوستت دارم را از او نداشته باشید. شما باید به او برای کنار آمدن با این موقعیت و ارتباط تازه فرصت دهید. مطمئن باشید دوست تان دارد که تا اینجای راه با شما آمده اما یک درونگرا نمی تواند چنین راز مهمی را در همان ماه های اول فاش کند، یادتان نرود او به راحتی حرف دلش را به شما نمی زند.


 

خودتان به سمتش بروید!

اگر میان شما و یک درونگرا کدورتی ایجاد شده، منتظر معذرت خواهی و جلو آمدن او ننشینید. باز هم لازم است قانون درونگراها که احساسات شان را آسان بروز نمی دهند را با شما در میان بگذاریم و یادآوری کنیم که دوست درونگرای شما، حتی اگر بی اندازه دلتنگ تان باشد و واقعا به خاطر این فاصله متاسف باشد، نمی تواند احساساتش را کف دستش بگیرد و آنها را با شما به اشتراک بگذارد. پس اگر خواهان ترمیم این رابطه هستید، قدم اول را بردارید و به او برای برداشتن قدم های بعدی کمک کنید.


 

زیاد حرف بزنید!

به جای اینکه احساسات تان را از طریق کلمات با درونگراها در میان بگذارید، آنها را به زبان بی زبانی ترجمه کنید. یک درونگرا از لبخند سرشار از محبت شما بیشتر انرژی می گیرد تا از شنیدن پی درپی جمله دوستت دارم. آنها دوست ندارند با کلمات درگیر شوند و بهتر از هر کسی، معنای رفتار شما را بدون نیاز به شنیدن صدای تان می فهمند.


 

انتظار تغییر داشته باشید!

تصور نکنید یک درونگرا با روبه رو شدن با برونگراها و قرار گرفتن در مکان های شلوغ تغییر شخصیت می دهد. به خاطر داشته باشید این یک ویژگی شخصیتی است و تا پایان عمر با او می ماند. شاید سازگاری او با شرایطی که پیش از این برایش استرس زا بوده کمی بیشتر شود اما هرگز به صرف مواجهه با موقعیت هایی که برایش هراس آور هستند، به آدم دیگری تبدیل نمی شود.


 

سرزده مهمانش شوید!

درونگراها از اتفاقات غیرمنتظره خوششان نمی آید. اگر نمی خواهید فردی که این ویژگی را دارد برای همیشه دورتان خط بکشد، فاصله تان را حفظ کنید و قبل از رفتن به خانه اش از اینکه کاری ندارد و دوست دارد شما را ببیند مطمئن شوید. برای یک درونگرا اینکه حتی با کیکی که شمع ها رویش را پوشانده اند سرزده وارد خانه شوید و تولدش را تبریک بگویید یک کابوس است.


 

به دستش خیره شوید!

وقتی دوست درونگرای تان که در تعمیر لوازم خانگی ماهر است، مشغول تعمیر رادیوی شماست، کنارش ننشینید و حتی تشویقش هم نکنید. درونگراها وقتی توجه به سمت شان است و دیگران در حال مشاهده رفتارشان هستند، دست و پای شان را گم می کنند و توان انجام کار را از دست می دهند. مهم نیست چقدر در انجام آن توانا هستند، برای آنها مشاهده شدن توسط دیگران یعنی فراموش کردن همه دانسته های شان.


 

مدام درخواست تان را پیگیری کنید!

اگر به یکی از همکاران درونگرای تان در یکی از شبکه های اجتماعی درخواست دوستی داده اید، او را برای قبول این درخواست در تنگنا قرار ندهید. درونگراها وقتی درخواست های دوستی متعدد را می بینند، گیج و سرشار از استرس می شوند. آنها به چند روز یا حتی چند هفته زمان برای فکر کردن به این موضوع نیاز دارند و نمی توانند به راحتی برونگراها دکمه را بزنند و دوست مجازی تازه ای را پیدا کنند. پس او را به بی تفاوتی و بی محبتی متهم نکنید و مدام نگویید چرا درخواستم را قبول نکرده ای! او برای راه دادن شما به حریم خصوصی ترش و نزدیک تر شدن به شما به زمان نیاز دارد.


 

او را مجبور به صمیمی شدن کنید!

منابع انرژی درونگراها و برونگراها در روابط اجتماعی متفاوت است. درحالی که یک برونگرا به راحتی شبکه تعاملات اجتماعی اش را گسترده تر می کند، درونگرا با وسواس زیادی افرادی که قرار است به حلقه روابطش وارد شوند را انتخاب می کند.

به همین دلیل اگر با یک درونگرا ازدواج کرده اید، نباید انتظار داشته باشید به درخواست معاشرت با تک تک دوستان قدیمی تان بله بگوید. باید بپذیرید او مجبور نیست همان طور که شما با آدم ها رفتار می کنید، با آنها برخورد کند و برای انتخاب نزدیکانش حق انتخاب دارد.


 

او را تنها بگذارید!

درست است که درونگراها با هر کسی و در هر زمانی کنار نمی آیند اما نمی توانید به این بهانه آنها را تنها بگذارید و از روابط اجتماعی محروم شان کنید. درونگراها منزوی نیستند. بلکه تنها به ارتباطات شان به عنوان یک دارایی ارزشمند نگاه می کنند و حاضر نیستند هر کسی را در هر زمانی شریک این دارایی کنند.


 


وسط حرفش بپرید!

عادت بسیاری از ماست که هنگام وارد شدن به یک بحث هیجان انگیز کلام هم را قطع کنیم و جمله یا خاطره جالبی را بگوییم اما هنگام همکلام شدن با یک درونگرا، چنین عادتی را کنار بگذارید.


افرادی که این ویژگی شخصیتی را دارند، اگر کسی کلام شان را قطع کند، رشته صحبت را گم می کنند یا به خاطر شخصیت خاص شان، از ادامه آن آگاهانه صرف نظر می کنند. می دانیم مدیریت هیجان های تان برای تان دشوار است اما اگر می خواهید ارتباطی که به سختی ایجادش کرده اید به سکوت کشیده نشود چاره ای جز این ندارید.

 

<< [[ "خبرآنلاین" ]] >>




شانزده موردی که هرگزنباید درباره فردی که درونگراست، بگویید

از وبلاگ رسمی موسسه MBTI

مقاله زیر به ترجمه خانم الناز نیک صور ، کارشناس ارشد روانشناسی و آموزش دیده MBTI خانه توانگری به زیور ترجمه آراسته گشته است

 

۱٫     او خیلی ساکت است!

 آیا این واقعا دیدگاه شما است؟ از نگاه فردی که بسیار آرام و ساکت است، بیشتر افراد پرسروصدا هستند. در بسیاری از فرهنگ ها برای آرام و ساکت بودن ارزش و پاداشی را اختصاص می دهند و صدای بلند، فرد زودجوش و رفتارهایی که ظاهری باشند را نمی پسندند. آنچه که باعث می شود شما فکر کنید که شخصی بسیار ساکت است، شاید به این دلیل باشد که شما به سادگی افراد آرامی که در اطراف شما هستند را تحت الشعاع قرار می دهید (شاید آنها در مقابل شما آرام به نظر می رسند). شما ممکن است که تلاش کنید تا ساکت شوید و بیشتر گوش کنید.

۲٫     او خیلی کسل کننده است.

 بسیار خوب، این دوباره به نقطه نظر شما بستگی دارد. اگر شما از آن افرادی هستید که در بعضی از ورزش ها و ساعات اولیه ی مهمانی ها شکوفا می شوید؛ بنابراین از نظر شما شخصی که ترجیح می دهد در خانه بماند و کتابی مطالعه کند خسته کننده است.

۳٫     او نیاز دارد که حرف بزند

. مردم فکر می کنند که آرام بودن چیزی است که به درمان نیاز دارد و به زبان آوردن راه علاج آن است_ در صورتی که توسط شخصی به کلوب های شبانه کشیده شوند، زندگی گروهی شان به طور معجزه آسایی تغییر می کند. حرف زدن زیاد باعث می شود که افراد ساکت زمانی که از خودشان لذت نمی برند احساس درماندگی و بی کفایتی کنند، و از سر نا امیدی به خانه بروند و در کتاب فرو روند. لطفا، فقط ما را ترک کنید و تنهایمان بگذارید.

۴٫     او فقط خجالتی است.

 این از آن مواردی است که می تواند فرد را عصبانی کند. تنها به این دلیل که ما در حال حاضر خیلی صحبت نمی کنیم، به این معنا نیست که ما از حرف زدن  درباره موارد مختلف می ترسیم. کمرویی، ترس از قضاوت اجتماعی است.  افراد ساکت از صحبت کردن نمی ترسند، آنها به سادگی می فهمند که چه زمانی و با چه کسی باید صحبت کنند!

۵٫     او نمی تواند خیلی باهوش باشد( یا به تعبیری دیگر: او تنبل است)_ او هرگز در کلاس، جلسات و کارگاه ها  و….. چیزی نمی گوید

. فقط به این دلیل که ما خیلی در فضاهای گروهی صحبت نمی کنیم، به این معنا نیست که کند ذهن باشم و یا اینکه توجهی نداریم. هنگامی که فردی با شور و هیجان درباره موضوعی بحث می کند، ما در حال پردازش کردن نکات برجسته ی آن و فکر کردن به راه حل های آن هستیم( ما در حال دریافت همه ی آن موارد هستیم). ما به خاطر صحبت کردن، صحبت نمی کنیم؛ تنها زمانی حرف می زنیم که احساس کنیم چیز مفیدی برای گفتن داریم.

۶٫     شما چه گفتید، من نشنیدم؟!

 بله، ما درونگراها افرادی هستیم که تمایل داریم به آهستگی (آهسته) صحبت کنیم. این اغلب اتفاق می افتد، زیرا رقابت کردن با افراد برونگرایی که در اتاقی هستند که بحث های کلی در حال صورت گرفتن است، سخت می باشد و گاهی اوقات ممکن است احساس کنیم که ارزش ندارد انرژی خودمان را صرف گوش دادن به هیاهو و صداهای بلند کنیم. این یک راه عاقلانه است تا به خاطر داشته باشیم که فردی که بلندترین صدا را دارد همیشه دارای بهترین نظرات نیست، بنابراین تلاش میکنیم که به اعضای آرام تر گروه گوش دهیم. شما مسئولیت دارید که به همان اندازه به آنها گوش دهید، زیرا آنها مجبورند در بحث های گروهی شرکت کنند.

۷٫     او همیشه تنها است، او دوست های بسیار کمی دارد.

 این بدان معنا نیست که او حقیر است! ما کیفیت را به جای کمیت دوست داریم، ما ترجیح می دهیم دوستان صمیمیمان کم باشند (به جای اینکه دفترچه تلفن پر از شماره داشته باشیم)؛ تا اینکه گفتگویی خالی از شور و احساس داشته باشیم. ممکن است عجیب به نظر بیاید که ما زمان مشخصی را ترجیح می دهیم تنها بگذرانیم، این کار برای شارژ دوباره انرژی مان ضروری است و ما این کار را به سادگی انجام می دهیم. البته، گاهی اوقات ما احساس تنهایی می کنیم _ اما بیشتر از افراد دیگر نیست.

۸٫     چیزی شده؟

 سوال دیگری که ما را واقعا می رنجاند. تنها به این دلیل که ما ساکت هستیم و در افکار خود غرق شده ایم به جای اینکه مرتبا به صورت بیهوده با شما گفتگو کنیم، به این معنی نیست که ما عصبانی، ناراحت هستیم و یا آنفولانزا داریم. ما براحتی صحبت جزئی کسل کننده را تشخیص می دهیم.

۹٫     چرا شما از من عصبانی هستید؟

  این شکل دیگری از سوال” چیزی شده است” می باشد. تنها به این دلیل که ما در افکار خود غرق می شویم و چیزی نمی گوییم، به این معنا نیست که شما را نادیده می گیریم و یا به شما بی اعتنایی می کنیم.

۱۰٫چرا شما خیلی از مردم بیزارید؟

 چی؟! جداً؟! ما از مردم متنفر نیستیم، در حالیکه هیچ چیزی بیشتر از ما نوع دوست نیست، و اولین نفری هستیم که در موقعیت اضطراری به یک غریبه کمک می کنیم. ما به سادگی موقعیت های شلوغ تحمیلی را تشخیص می دهیم و مجبوریم خودمان را برون گرا کنیم و بالاتر از سروصدای موجود صحبت کنیم، که این کار خسته کننده است. این بدان مفهوم نیست که ما از مردم بیزاریم، بلکه بیشتر شبیه این است که ما از صحبت کردن در موقعیت های شلوغ پرسوصدا متنفریم.

۱۱٫شما به این زودی به خانه می روید؟

 شما تازه اینجا آمده اید! آره، متاسفم، ما احتمالا شما را در این یکی نا امید می کنیم، و چیزی بیشتری وجود ندارد که ما درباره آن انجام دهیم(کار بیشتری نداریم که در این موقعیت ها انجام دهیم). واقعا از شما ممنونیم که ما را به مهمانی هایتان دعوت می کنید اما در واقع بیشتر ما از آن وحشت می کنیم _ شلوغی مکان های پرسروصدا، صحبت های جزئی خسته کننده، منظره ناخوشایندی از تماشای افرادی که احمقانه خودشان را صرف مشروب می کنند. اما ما قصد نداریم تا به احساسات شما آسیب بزنیم بنابراین موافقت می کنیم که شما را همراهی کنیم.

۱۲٫از چه چیزی ترسیده اید؟

 ما نترسیده ایم _ ما ریسک گریز هستیم. قبل از اینکه ما کاری را انجام بدهیم درمورد آن فکر می کنیم، در حالی که شما ایده ی عالی پرش از صخره را دنبال می کنید، ما ارزیابی می کنیم، سبک سنگین می کنیم که این ایده ی بسیار بدی است. فقط به این دلیل که ما با شما از صخره نمی پریم، به این معنی نیست که ترسو هستیم. فقط نشان می دهد که ما  احمق نیستیم.


۱۳٫ما نیاز داریم که شما از خود ابتکار عمل نشان دهید.

 آنچه که ما درباره اش فکر می کنید، کلمه ی قابل استفاده در اینجا “نشان دادن، ارائه” است نه “ابتکار عمل”(کلمه ی قابل استفاده و موثری که شما درباره ی آن فکر می کنید نشان دادن است نه ابتکار عمل). بیشتر افرادی که آرام هستند انبوهی از ابتکارات را دارند و همیشه از آنها استفاده می کنند. آنها افرادی هستند که چیزهایی را که کار نمی کنند را می بینند و به کار می اندازند و تثبیتشان می کنند، یا به بعضی مولفه های ضروری که به آرامی و مداوم در حال اجرا هستند توجه می کنند  و آنها را سازمان دهی می کنند، یا یک سیستم یا روش جدید را نصب می کنند، همه اینها در سایقه و تجربیات آنها بدون اینکه کسی توجه کند وجود دارد. این طور نیست که افراد ساکت ابتکاری ندارند، این است که آنها شاخک هایشان را حرکت نمی دهند یا در جستجوی توجه هستند برای موقع حساسی که آنها دفع اش می کنند. قبل از آنکه شما از کارمندتان بابت نشان ندادن ابتکار انتقاد کنید، مطمئن شوید که علائم و نشانه های درستی به او داده اید(واقعیت امر را به درستی به او منتقل کرده اید). و اگر شما کارمند هستید، نترسید که زمانی را به یادداشت هایتان و تذکرات اختصاص می دهید، مسائل را بدون جلب توجه دیگران انجام دهید و حل کنید و اینها را در بررسی عملکردی توضیح دهید_ گاهی اوقات این موضوع برای شروع ابتکاراتتان لازم و ضروری است.

۱۴٫او بازیکن یک تیم نیست   او هرگز در فعالیت های گروهی شرکت نمی کند یا در کارهای تیمی حضور ندارد.

 اجازه دهید که من این را تصحیح کنم، شما می گویید که این افراد شغل هایشان (کارهایشان)را به درستی انجام نمی دهند به این دلیل که خیلی در جلسات صحبت نمی کنند و ترجیح می دهند که به نوشیدنی جمعه ها نپیوندند؟ منظور شما این است که استقبال و ارزیابی شما عملکرد او را کم می کند به این دلیل که او درونگرا است؟ مراقب باشید، خیلی مراقب باشید.

هرکسی در تیم شما این توانایی را ندارد که به راهی برود که شما می خواهید(همان چیزی را انجام دهد که شما می خواهید). اما این بدان معنی نیست که آنها ارزشی ندارند. آنها ممکن است روش و یا راهی را پیش بگیرند که شما چیزی درباره آن نمی دانید_ با عضویت داشتن در گروهی که به مشکلات دیگران گوش می دهد و گزاف گویی در ایده ها وجود ندارد، و همیشه از انرژی اعضاء حمایت می کند. کارمند درونگرای شما ممکن است خیلی ارزشمندتر از شما فکر کند.توجه می کنید که چطور شغل توصیف می شود و توانایی های کاری ارزشیابی می شوند در این روزهایی که به نظر می رسد اینها به سختی بر صفات شخصیتی بنا شده اند و واقعا برطبق اصول اخلاقی کار نمی شود؟ چیزی شبیه: عمل کردن به چالش ها، برجسته کردن اعتماد به نفس و اطمینان، به خوبی کار کاردن در شرایطی که تحت فشار هستیم، خونگرم بودن و نشان دادن جدیت، به راحتی کار کردن در محیط متغیر و مبهم، عمل کردن و تصمیم گرفتن بدون داشتن تصویر کلی. به نظر می رسد که آنها می گویند، تنها یک برونگرا می تواند کار را انجام دهد؟ به نظر می رسد برای من این چیزی شبیه تبعیض است.

۱۵٫شما جامعه ستیز هستید.

 خیلی خوب، من می دانم که گاهی اوقات، زمانی که افراد برونگرا به نیازهای من که سکوت و زمانی تنها بودن است احترام نمی گذارند عصبانی می شوم، اما من قصد ندارم که مسلسل بگیرم و مردمی که در یک مرکز خرید شلوغ پرسروصدا هستند را بکشم. ضد اجتماعی یکی از آن کلماتی است که به عرف مشترک ما رخنه کرده و به عنوان یک مترادف برای درونگرایی، خجالتی بودن و ساکت بودن به اشتباه استفاده می شود.

هیچ یک از توضیحات بالا مربوط به افراد درونگرا نمی شود. بنابراین، لطفا به ما جامعه ستیز نگویید.

۱۶٫جانی کوچولو خیلی ساکته، شما درباره او نگران نیستید؟ شما باید او را به یک متخصص نشان دهید، ممکن است اتیسم و  باشد

. چطور مردمی که راجع به چیزی تخصص ندارن  درباره آن اظهار نظر می کنند؟ مگر اینکه شما بخواهید فردی را بترسانید، لطفا، هرگز تلقین نکنید که سکوت آنها نوعی از شرایط ذکر شده است. همه ی انواع آسیب هیجانی و مسائلی که مربوط به عزت نفس می شوند زمانی رخ می دهند که مردم به القابی(برچسب) که دیگران به آنها داده اند اعتقاد داشته باشند، و اینکه چیزهای نادرستی درباره آنها وجود دارد.

بعضی از جنبه های  درونگرایی به نظر می رسد می تواند شبیه جنبه هایی از اتیسم باشد مثل در لاک خود فرو رفتن، به راحتی توسط محرک های خارجی مضطرب شدن و ….. اما در چیزهای دیگر شبیه نیستند. اگر کودک شما درونگرا است، مطلقا مورد اشتباهی درباره آنها وجود ندارد، آنها کاملا عادی هستند، و به دیگران اجازه ندهید که طور دیگری باور داشته باشند.

 —————————————————


هر فردی بسته به محیط اجتماع ، خانواده و خودش شخصیت و رفتار های خاصی را دارد. ما در طول روز با افراد مختلفی برخورد داریم . اینکه بدانیم چگونه باید با آنها صحبت و رفتار کنیم ، می تواند به ما کمک بسیار زیادی کند. در این مطلب قصد داریم نحوه ی رفتار کردن با افراد و شخصیت های مختلف برای شما شرح دهیم.

ما همواره با افرادی در زندگی مواجه می باشیم کـه درک کردن و مصاحبت با آنها تا حدودی دشوار است. ایـنـگـونـه افراد که از دید ما ممکن است غیر عادی بـه نظر آیـنـد، درهمه جا وجود دارند و ما مجبوریم که به نوعی با آنها کنار بیاییم.

در زیر به برخی از خصوصیات این افراد اشاره میکنیم:

۱ آدم فضول: به زندگی همه سرک میکشد مانند یک نـگهـبـان سمج در امور دیگران مداخله می کند شایـعـه پراکنی میکند.

۲ همیشه مخالفت کننده: سـلـطه جـو پرخاشگر قلدر با همه چـیـز در ضـدیـت میباشد.

۳ مردد: عـدم صـراحـت تـصـمـیـم گـیری را به تعویق می اندازد مـسـایـل را نـادیـده میگیرد.

۴ همیشه شاکی: مدام شکوه و گلایه کرده اما هیچ کار مثبتی انجام نمیدهد.

۵ بدبین: منفی باف منتقد همیشه میگوید:این کار عملی نیست.

۶ تـنبل: تـرسو است و از ریسک کردن واهمه دارد بـی روح وخسته کننده اسـت در برابر تغییر و تحول مقاومت می کند.

۷ عقل کل: مصمم و رقابت جو تحمیل کننده و از خود راضی دیگران را احمق فرض میکند.

۸ تظاهر به خوبی: نـیـاز مـبرمی به توجه و مورد پذیرش قرار گرفـتـن از سوی دیگران دارد در تنهایی فرد کاملا متفاوتی است مقابل دیگران تظاهر به نجابت میکند.

۹ فضایی: در دنیای خودش زندگی می کند به مـحرک هـای مـعمولی واکنش نشان نمیدهد متفاوت با دیگران نا امید کننده.

۱۰ انفجاری: غیر قابل پیشبینی فریاد میکشد و دیگران را مرعوب کرده و ایجاد تنش میکند بی احساس عصبی و بدون کنترل.

۱۱ سوء استفاده گر: دیگران را برای رسیدن به اهدافش فریب میدهد از مسئولیت طفره میرود با القاء احساس گناه، دیگران را متقاعد میسازد.

۱۲ زیاد گریه کن: تـمایـل بـه گـریه و اخم با بدخلقی، دمدمی مزاجی و بـر انگیختن احساس ترحم دیگران را کنترل می کند یا با سکـوت طـولانی مـدت بـه مـقـصـود خـود میرسد بی مسئولیت و زودرنج میباشد مانند کودکان رفتار میکند.

۱۳ قربانی شده: منفی ترین نگرش را به زندگی دارد تمایل به دامن زدن به زیانها، بلاها و مشکلاتش دارد احساسات منفی بسیار را به دوش میکشد.

۱۴ طعنه زن: هـمیشه دیگران را تمـسخر کـرده و با سـخـنان نـیـشدار و طـعـنـه آمـیـز دیگران را تحقیر میکند.

اکنون برای مقابله با افراد مذکور از راهکارهای ذیل بهره ببرید:

۱ اعتماد بنفس خود را از دست ندهید.

۲ به خاطر داشته باشید که واکنش شدید تنها کارها را بغرنج تر و وخیم تر میکند.

۳ انتظارات واقع بینانه داشته باشید. کاری از فرد نخواهید که قادر به انجامش نباشد.

۴ از تـغییر دادن فرد خودداری ورزید. بپذیرید که قادر به تغییر دادن وی نمی بـاشـیـد امـا می توانید واکنش خود را نسبت به رفتار وی تغییر دهید.

۵ اجـازه نـدهیـد شـما را بـازی دهـد. مـمـکن است با بـرانـگیـخـتـن احـساس گـنـاه و یا مسئولیت از شما سوء استفاده کند. از بازیهای احساسی وی بر حذر باشید.

۶ خود را برده او نکنید. با خود صادق باشید.

۷ روحـیـه و رویـه منـاسب خـود را حـفظ کنید. حفظ آبرو و اعـتـبار از دشـوارتـریـن کـارهـا می باشد. اجازه ندهید خشم، نفرت و تلخکامی ریشه بدوانند.

۸ بی درنگ با فرد مقابله کنید ( اما با منطق و حساب شده ). با به تعویق انداختن مقابله با فرد، تنها مسئله را وخیم تر میگردانید.

۹ رحم و شفقت جوانمردانه ای را از خود نشان دهید. اما برای مقابله با دیگران باید به نکات زیر نیز توجه کافی مبذول دارید:

مقابله شما در خلوت و خصوصی باشد نه در انظار عمومی.

تنها در مورد یک موضوع در آن واحد بحث و گفتگو کنید.

هنگامی که نظر خود را بیان کردید دیگر آن را مرتبا تکرار نکنید.

تنها به رفتار فرد اشاره کنید نه خود فرد.

از طعنه زدن بپرهیزید.

از بکارگیری واژه های”همیشه” و “هیچ وقت” بپرهیزید.

انتقاد خود را در قالب پیشنهاد و یا پرسش مطرح سازید.

از آنکه با فرد مقابله کرده اید پوزش نخواهید.

تعریف و تمجید را فراموش نکنید.

#انواع شخصیت#چگونه با افراد مختلف رفتار کنیم#مقالات روانشناسی


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.