ⓅⒼⓀⓝⓔⓔⓚ

ⓅⒼⓀⓝⓔⓔⓚ

پنـدار گفتـار کـردار نیک
ⓅⒼⓀⓝⓔⓔⓚ

ⓅⒼⓀⓝⓔⓔⓚ

پنـدار گفتـار کـردار نیک

١٧٣ ) - دروغگویی و نقش آن در مدیریت

دروغگویی و نقش آن در مدیریت

تعریف دروغگویی

دروغگویی عبارت است از جلوه دادن موضوع یا موضوعاتی به صورت غیر واقعی وغیر حقیقی . به عبارت دیگر پوشاندن حقیقت یا تعریف رمان گونه مطلبی که در دنیای خارج وجود حقیقی ندارد .

انواع دروغگویی 

دروغگویی ازنظرنحوه عمل و وقوع بر3 قسم است 

الف) کتمان حقیقت: گاهی ممکن است موضوعات رخ داده به نحوی باشد که انتظارات فرد را برآورده نسازد دراین صورت  فرد آن رخداد را تحریف نموده و به  نحوی جلوه می دهد که تغییرات ایجاد شده نیازهای وی را برآورده سازد کودکی که نمره 12 خود را در بین دوستان 18 می گوید از این نوع می باشد به طور کلی تحریف شرط اساسی کتمان حقیقت می باشد 

ب ) رمانتیک : نوع دیگر دروغگویی رمانتیک است وشامل دروغ هایی است که فرد دردنیای خیال سیروسفر نموده و مباحثی را در ذهن خود می پروراند و به منظور برآورده  شدن نیاز و یا دسترسی به اهداف خود آن را مطرح می کند و به این ترتیب نیازی به وقوع در دنیای خارج  نمی باشد . کودکی که داشتن مبلغ قابل توجهی را در حساب بانکی خود عنوان می کند در حالی که حساب بانکی ندارد مثالی از این نوع می باشد.

ج) نوع سوم ترکیبی است از هر دو نوع فوق . کودکی که عنوان می کند چون معدلش 18 بوده پدرش برای او مبلغی داده است در حالیکه معدلش 12 بوده و خبری هم از جایزه دادن پدرش نیست مثالی از این نوع است.

نکته قابل توجه در این خصوص دروغگویی مصلحتی است و بیشتر منوط به زمان خاص است. از آنجاییکه این نوع بیشتر مربوط به مسایل سیاسی و سیاست است جایگاهی در این طبقه بندی ندارد و از نظر نحوه عمل و وقوع یکی از سه حالت فوق را دارد.

نکته دوم دروغگویی در حالت اجبار و فشار است که فرد به واسطه اجبار بیرونی مانند زور و اجبار و تهدید عمل می کند . این نوع همانند مصلحتی از دیدگاه علل است . فردی که برای فرار از شکنجه دروغ می گوید از این گونه است.

با این اوصاف انواع دروغگویی از نظر نحوه عمل و وقوع شامل سه نوع کتمان حقیقت ، رمانتیک و ترکیبی است.

علل دروغگویی

علت اصلی دروغگویی برآورده نمودن نیاز است و علت دیگر آن فداکاری است . از آنجاییکه نیازهای انسان متنوع هستند به تبع آن دروغ نیز چهره های متفاوت به خود می گیرد و احساس می شود که که علل مختلفی دارد. کودکی که نمره 12 خود را 18 می گوید نیاز به احترام از سوی دیگران و یا جلب توجه آنان دارد و کوشش می کند خلاٌ خود را پر کند.

معلمی که تمامی دانش آموزان را به خاطر صدای یک سوت تنبیه می کند تا دانش آموزان فرد خاطی را معرفی کنند در این میان کودکی برمی خیزد و بدون اینکه فرد خاطی باشد صدای سوت را خود به گردن می گیرد تا بقیه راحت شوند. در این صورت حرکت وی هرچند دروغگویی ـ از نوع رمانتیک نسبت به خود و کتمان حقیقت نسبت به کل کلاس ـ است دیگر جایگاه و مفهوم دروغگویی خود را از دست داده و از آن به فداکاری و ایثار یاد می شود. باید دقت شود که فداکاری نیز ریشه در نیاز دارد و فرد فداکار نیاز به نوع دوستی و فداکاری خود را با این عمل برآورده می سازد.

آثار دروغگویی

هم اثر مثبت دارد و هم اثر منفی . بسته به نوع نیاز و زمان وقوع آثار آن متغیر است.

وقتی که مفسر کلاس می گوید که آقای معلم گفته درستان را بخوانید تا امتحان بگیرم اثر آن برای دانش آموزان مثبت است. ولی اگر مشخص شود که که مفسر فقط برای ساکت نگه داشتن دانش آموزان دست به چنین اقدامی زده است نه تنها اثر مثبتی نخواهد داشت بلکه در اذهان عمومی دانش آموزان نوعی شک وتردید را ایجاد خواهد کرد وسخنان بعدی وی را هم تحت تاثیر قرار خواهد داد و ارزش آن را به تدریج از بین خواهد برد.

اثر دروغگویی ارتباط معکوس با نسبت دروغ به کل سخنان دارد.به عبارت دیگر هرچه نسبت دروغ به کل سخنان بیشتر باشد کارآیی کاهش یافته و و دست یابی به هدف و ارضای نیاز مشکل می گردد . البته اگر فرد بتواند سخنان دروغ خود را پوشش دهد کارآیی کاهش نمی یابد و دست یابی به هدف و ارضای نیاز آسانتر می شود. در صورت فاش شدن حقایق قدرت نفوذ و ضریب اثر گذاری سخنان با شدت بیشتری کاهش می یابد . و نشان دهنده رابطه میزان کارایی با میزان دروغ است.

================================== 

دروغ دروغ دروغ دروغ دروغ دروغ دروغ دروغ دروغ

•••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••

وجود دروغ به حجم خیلی کم کارآیی را بالا می برد و این همان دروغی است که از آن به دروغ مصلحتی یاد می شود. این گونه دروغها تکرارپذیر نبوده و همواره کارآیی ندارد. تشخیص اینکه مصلحتی است یا خیر برای هر سازمان (کلاس و ... ) بسیار مهم وارزشمند است  و معلم یا مدیر باید با مشاهده سریعا عکس العمل نشان داده و راهکار مناسب را اتخاذ نماید . اگر در تشخیص اینکه آیا دیگران از واقعی و یا صحت موضوع خبر دارند یا خیر اشتباهی رخ دهد آثار مخرب آن کاملا محسوس و مشهود خواهد بود و هر گونه عمل و یا عکس العملی اوضاع را بیش از آن چه هست آشفته و مخرب خواهد ساخت.

دروغگویی در سازمان

چهار حالت ممکن است در ارتباط کارمند با مدیر و یا معلم با دانش آموز و در حالت کلی فرودست و فرادست رخ دهد که در پنجره ای با عنوان پنجره حقیقت ـ دروغ مشخص شده و آثار هریک نیز قید شده است.

                                                      فرا دست

صداقت حاکم است

کارایی و اعتماد متقابل بالا است که در بلند مدت کاملا مشهود است. کارایی در حداکثر است و همه در خدمت سازمان هستند.

کارشکنی حاکم است

بی نظمی و توجیه های زیادی از فرودستان مشاهده می شود. کارها با دخالت مستمر مدیران انجام می شود.

حقیقت

دستور دهی حاکم است

کارکنان تمایلی به کار ندارند و مدیران بیشتر از روش آمرانه استفاده می کنند. کاهش کارایی با گذشت زمان شدت بیشتری می گیرد.

فاجعه حاکم است

بی نظمی کاملا محسوس بوده هیچ اعتمادی وجود ندارد کارایی حداقل است. سازمان مفهوم خود را از دست می دهد.

دروغ

حقیقت

دروغ

عمل

فرو دست

همانگونه که مشاهده می شود مطلوبترین و آرمانیترین حالت زمانی است که تمامی اعضای سازمان حقیقت را گفته و در حقیقت جو صداقت حاکم باشد.

ارتباط درغگویی با فرادستان و فرودستان

عمل و عکس العملی که از هریک از اعضای سازمان اعم از فرادست یا فرودست صورت می گیرد باید در چارجوب یکسری مقررات و قوانینی باشد که بقای سازمان و پیشرفت و ترقی آن را تضمین کند . از آنجاییکه مسئولیت سازمان و جوابگویی آن با فرادستان است سازمان دهنده یا تصمیم گیرنده نهایی آنها هستند خواه اینکه جو صداقت حاکم باشد خواه جو فاجعه. لذا سخنان آنها با شدت بیشتری مورد نقد و بررسی قرار می گیرد . تجربیات نشان داده است که دروغگویی از جانب مدیر باعث تضعیف قدرت نفوذ وی شده و دیگر قادر به اداره بهینه سازمان نخواهد بود این چنین جوی باعث تضعیف روحیه کارکنان و در نهایت کاهش شدید کارآیی و بیزاری آنان از کار در سازمان خواهد بود. کارکنان دیگر به ترقی سازمان و بقای آن اهمیت نداده و حس مسئولیت پذیری آنان تضعیف خواهد شد به طوری که امور سازمان را فقط برای بقای خود در سازمان و منافع شخصی انجام خواهند داد. 

در چنین وضعیتی است که کارکنان در قالب پاسخگویی به خواسته های دروغین برآمده وچه بسا ممکن است خود کارکنان هم در مقابل مدیر جبهه مشابهی  گرفته و با بزرگ نمایی فعالیتهای خود و شاید هم با توجیه و مخلوط کردن دروغ به سخنان خود عمل خود را مفید جلوه دهد و بدین ترتیب به سازمان جهتی مخلف ترقی داده ودر واقع به شکست سازمان منتهی شود.

راههای مقابله با دروغ

تعیین شیوه های مقابله با دروغ به سه عنصر اساسی زیر وابسته است.

الف ) نوع سازمان : سازمان بسته به اینکه دولتی باشد یا غیر دولتی ، عمومی باشد یا خصوصی ، تولیدی باشد یا خدماتی و امثال اینها راههای منحصر به خود را دارد و در واقع بسته به نوع سازمان راهکارها متفاوت است و نمی توان یک روش ثابتی را پیشنهاد داد .

ب ) جایگاه سلسله مراتبی در سازمان : دومین عامل در تعیین راهکار مناسب جایگاه فرد دروغگو در سلسله مراتب می باشد . اگر فرد در رده پایین باشد مدیران ارشد باید وارد عمل شده و راهکار مناسب را اتخاذ کنند . باید توجه کرد که مدیر ارشد دقت نماید که خود نیز تحت تاثیر سخنان مدیر زیردست خاطی قرار نگیرد و در تصمیم گیری دچار اشتباه و گمراهی نشود. چرا که فردی که زیردستان خود را با دروغ به کار می گیرد بعید نیست که با حرفهای گمراه کننده و فریبای خود مدیران رده بالا را نیز تحت تاثیر قرار ندهد . اینجاست که مدیر ارشد باید با دقت کافی عمل نموده و خود نیز فریب نخورد. 

ولی اگر فرد در بالاترین رده مدیریتی باشد سایر ارگانهای ناظر باید وارد عمل شده وتصمیم گیری نمایند و در صورت نبود چنین مرجعی سایر عوامل نقش تعیین کننده خواهند داشت.

ج ) علت دروغگویی : علت دروغگویی و در واقع نوع نیاز فرد سومین عامل است. باید نوع نیاز و چگونگی ارضای آن را شناخت تا تصمیم بهتر ودقیق تری گرفت برآورده ساختن نیازهای فرد به طرق دیگر و تذکرات لازم به وی و در نهایت عکس العمل وی می تواند در تعیین راهکار مناسب باشد .

در تعیین راهکار هر سه عنصر را باید در کنار هم منظور نمود به عبارت دیگر بدون در نظر گرفتن یکی از هر سه عنصر یاد شده راهکار مناسب اتخاذ نمی شود و بسنده کردن به غیر کل آن فرد را در تعیین راهکار مناسب به گمراهی هدایت می کند به دیگر سخن اتخاذ راهکار مناسب بدون در نظر گرفتن همزمان هر سه عنصر ممکن نخواهد بود .

در این خصوص ارایه دهنده راهکار نیز باید به دور از هر گونه فشار (اعم از کاری وغیره) باشد موقعیت شغلی ارایه دهنده باید به گونه ای باشد که در صورت ارایه راهکار به مخاطره نیفتد تا به خاطر منافع شخصی وبا جلوگیری از تبعات بعدی آن ازبرخی مسایل چشم پوشی نماید. بدین ترتیب است که گاهی می توان ارایه دهنده راهکار را به عنوان عنصر چهارم یاد کرد.

در سازمان های دولتی تشکیل جلسات مختلف توسط مدیران با کارکنان یا مدیران پایین تراز زیر دستان خود و تشریح مسایل خود می تواند گره گشا باشد. بطور مثال اگر یک سازمان دولتی را بتوان در هفت طبقه مختلف سلسله مراتبی با اعداد یک تا هفت نشان داد تشکیل جلسات بیشتر رده اول با سوم و پایین تر ، جلسات رده دوم بارده چهارم و پایین تر و غیره می تواند به ترتیب از دروغگویی ودر واقع انحراف سازمان توسط مدیران رده دوم و سوم به میزان قابل ملاحظه ای کم کند .

چرا دروغ ؟

در دنیای امروز هر کسی مسئولیتی منحصر به خود دارد . مسئولیت ( وظیفه )  دانش آموز خواندن درس، وظیفه معلم و دبیر تدریس ، وظیفه مدیر مدیریت و وظیفه کارکنان کار است . از آنجاییکه هیچ کس ذاتا دوست ندارد او را مسئولیت ناپذیر خطاب کنند تلاش می کند هر نوع کوتاهی خود را توجیه نماید . عده ای موانع را بارها بزرگتر و بیشتر از آنچه هست جلوه می دهد . عده ای نبود و یا کمبود مواد اولیه را بهانه می کنند . عدهای مقررات و قوانین دست و پاگیر را ورد زبان می کنند وبالاخره عدهای دیگر هم سپر دروغ و دروغگوئی را برمی دارند. به هر تقدیر آنچه که عمومیت دارد و می توتند علت و چرایی استفاده از دروغ را عنوان و بیان کند ریشه در نیاز فرد دارد هر چند که معمولا اینگونه افراد بارها آن را تکذیب می کنند وبه شدت خود را بی نیاز جلوه داده و مکررا در هر فرصتی به بی نیازی خود اشاره می کنند. چون نیازهای افراد مختلف است دروغ هم به تبع از آن در قالب های مختلف مشاهده می شود. برخی از علل دروغ براساس نیاز به شرح زیر است :

1 – حفظ موقعیت : عده ای از کارکنان و مدیران شیفته مقام وموقعیت شغلی خویش هستند و از دست دادن آن را به عنوان یک شکست بزرگ می دانند بدین ترتیب تلاش می کنند تا با فریب دادن زیردستان و حتی فرادستان – با دروغ - موقعیت خود را حفظ نموده و بیش از پیش تثبیت نمایند .

2- فرار از مسئولیت (پاسخگویی) و یا توجیه : هیچ کس دوست ندارد عملکرد وی مورد سئوال قرار گیرد و یا به عبارتی نقاط ضعفش مشخص شود و دیگران او را فردی ضعیف و ناتوان تصور نمایند . لذا تلاش می کند عملکرد خود را هرچند که اشتباه هم باشد به گونه ای مثبت جلوه داده و توجیه کند و بگوید که دیگر بهتر از این مقدور نبوده و او بهترین راه ممکن را انتخاب کرده است . در راه توجیه است که گاهی مجبور می شود از دروغ هم استفاده کند.

3-مهم جلوه دادن مسئولیت : برخی معتقدند که اگر دیگران شغل و مسئولیت او را مهم و خطیر (حساس) بدانند می توانند به راحتی عقاید و نظر خود را به دیگران تحمیل کنند و بر آنان تاثیرگذار باشند و در مفابل دیگران نیز به راحتی و بدون اندک مقاومتی می پذیرند و به این صورت سازمان پیشرفت می کند و یا اینکه حداقل به خواسته های خود می رسند. در راه مهم جلوه دادن مسئولیت است که مجبور می شود دروغ بگوید.

4-تحمیل عقاید . که وضعیتی مشابه بند فوق دارد و بیشتر مدیران رده پایینی از آن استفاده می کنند . بدین صورت که مدیر رده پایینی برای هدایت زیردستان خود سخنانی از مدیران رده بالا عنوان می کنند و بیشتر اوقات برای حساس کردن زیردستان مطالبی را به دروغ از مدیران رده بالا عنوان می کند .

به طور مثال می توان معلمی را فرض کرد که می خواهد برای دانش آموزان ابتدایی خود در زنگ ورزش ریاضی آموزش دهد . معلم می گوید که از اداره آموزش و پرورش گفته اند که در فصل سرما و بارش دانش آموزان از کلاس خارج نشوند و به این ترتیب دانش آموزان را با استفده از دروغ سر کلاس نگه می دارد و و نظر و عقیده اش را که همانا تدریس ریاضی است به دانش آموزان تحمیل می کند .

در صورت تکرار چنین حرکاتی برخی از ورزش دوستان کلاس از وضع موجود ناراضی شده و ضمن شل وبی اهمیت جلوه دادن چنین کلاسهای ریاضی بالاجبار با اداره مذاکره و یا مکاتبه خواهند نمود که در نهایت به ضرر کلاس و سیستم آموزشی خواهد بود . در سازمانهای دیگر نیز وضع به همین صورت است .

5- ارتباطات یا رابطه: وجود ارتباطات غیر رسمی بین افراد سازمان و مراجعین (که می تواند از خارج سازمان و یا خود سازمان باشد) سبب می شود افراد سازمان برای تامین خواسته ها و یا برآوردن نیازافراد دیگر اقداماتی را انجام دهند و در این مورد برای پوشسش دادن موضوع و نشان دادن آن به این صورت که ضابطه حاکم بوده نه رابطه مجبور می شوند که دروغ بگویند.

6- خود برتر بینی یا پست(ضعیف) دیدن دیگران : این علت بیشتر در میان مدیران دیده می شود تا کارکنان . مدیران به خیال اینکه کارکنان از آنها واقعا ضعیف بوده و قدرت و توانایی تجزیه و تحلیل آنجنانی ندارند و هر چه بگویند کارکنان متوجه اهداف باطنی آنان شده و به همان صورتی که توضیح می دهند از سوی کارکنان پذیرفته خواهد شد (گاهی برخی از کارکنان نیز بر این عقیده هستند) . بدین ترتیب احساس می کنند که آگر دروغ بگویند کسی متوجه نمی شود و یا اینکه اگر کسی هم متوجه شود یا موضوع به نحو دیگری فاش گرددد خواهند توانست پوشش دهند . به این ترتیب زمینه برای ارتکاب به دروغ فراهم می گردد.

7- انتقام یا جبران خسارت : بر خلاف بند فوق این موضوع بیشتر در میان کارکنان و مدیران رده پایین تر مشاهده می شود . اگر چنانچه حق و حقوق پرداختی به کارکنان کمتر و متناسب با کارشان نباشد کارکنان از ادامه فعالیت خسته شده و با دلسردی سعی خواهند کرد با بزرگنمایی اندک فعالیت خود و شاید هم استفاده از دروغ میزان فعالیت واقعی خود را با میزان دستمزد و ارج گذاری انجام شده متناسب سازند.

8- نیاز به احترام : عده ای دوست دارند که به شدت مورد احترام وتمجید دیگران قرار گیرند. چون فعالیت آنها و حداقل رفتارشان طوری نیست که رضایت دیگران را جلب نمایند مجبور می شوند برخی فعایت های انجام شده را بسیار بزرگ تلقی نموده و برخی دیگر را به خود منتسب کنند تا مورد تقدیر و تحسین ودر نهایت مورد احترام واقع شوند . در جهت نیازی که به احترام از سوی دیگران دارتد مرتکب دروغ می شوند. اگر دیگران متوجه دروغهای وی شوند در اندک زمان به چهره ای کاملا منفور تبدیل خواهد شد و از همان احترام اولیه نیز باز خواهد ماند .

9- ضعف مدیریتی : عدم آشنایی مدیران با اصول مدیریتی آنان را در اعمال مدیریت با مشکل مواجه می سازد. وی می خواهد ضعف مدیریتی و خلا ناشی از آن را پر کند . لذا می کوشد آن را پوشش دهد بدین ترتیب دلایلی برای فعالیتهای انجام شده و نشده بیان می کند وبرای منطقی و قانونی جلوه دادن آن از جملات دروغ استفاده می کند . چون هدف پوشش دادن نقاط ضعف مدیریتی است از این بند می توان تحت عنوان پوشش دادن نیز نام برد.

10- منافع شخصی : تشخیص این موضوع آسان نیست و یک موضوع کلی می باشد. در واقع می تواند به عنوان مادر تلقی شود . برخی منافع شخصی خود را مادی می دانند برخی بقای خود در سمت و در سازمان (عدم تنزل مقام) را ، برخی دیگر تمجید از سوی دیگران و دهها خواسته دیگر. یعنی اینکه هرکس منافع شخصی منحصر به خود را دارد و در میان همه یکسان نیست . به دیگر سخن نوع و اولویت منافع شخصی از فردی به فرد دیگر متغیر بوده و خود فرد آن را مشخص و بر اساس حرکت می کند . دروغ می تواند دسترسی به اولویتهای فرد را آسانتر و راحت تر کند . هر چند که خلاف آن بارها مشخص شده است . ولی کارکنان یا مدیران عدم موفقیت در دروغ را ضعف دروغگو می دانند و معتقدند که با استفاده از روشهای دیگری می توان عمل نمود تا نتیجه دلخواه به دست آید . لذا برای رسیدن به اهداف و منافع بر اساس اولویتهای خود راهکارهایی به کار می برند وگاهی مجبور می شوند برای اجرای برنامه خود از دروغ استفاده کنند . به دلیل متفاوت بودن منافع شخصی و اولویتهای آن از فردی به فرد دیگر است که هر فرد به روش خاصی عمل می نماید و نباید این موضوع موجب اشتباه شود.

11- سرپوش گذاشتن به موضوع : گاهی اوقات اتفاق می افتد که موضوعی سازمان را در انجام امور ناتوان ساخته به طوریکه زبانزد تمام اعضای آن می شود و ناخودآگاه تمام اعضای سازمان را تحت تاثیر قرار می دهد . در اینگونه موارد فرد خاطی با بیان دروغ به موضوع خاتمه داده و بر آن سرپوش می گذارد . کارمندی که مطالبات قانونی خود را از فرادست خود می خواهد در صورتی که مافوق نتواند جواب قانع کننده ای ارایه نماید برای رهایی از موضوع به دروغ می گوید که مدیران بالاتر چنین می گویند و می خواهند و به این صورت به موضوع خاتمه می دهند . اگر کارکنان بارها از اینگونه موارد مشاهده کنند دیگر تمایلی به کار در سازمان نخواهند داشت به وی‍ژه اگر محرز شود که قصد مدیر صرفا فریب کارکنان بوده و خواسته است به نوعی موضوع را خاتمه دهد . در این حالت شدت افت فعالیت کارکنان و در حقیقت کارآیی سازمان چشمگیر خواهد بود . در طرف دیگر اگر کارکنان بخواهند با اتکا به دروغ به عملکرد ضعیف خود سرپوش بگذارند مدیر باید با تجزیه و تحلیل مناسب عکس العمل مناسب را انجام دهد . در غیر این صورت تکرار حرکتهای مشابه از سوی کارکنان دور از انتظار نخواهد بود .

سرپوش گذاشتن به موضوع در زمانهای دیگری نیز مشاهده می شود . فرض کنید  فرزند یکی از دوستان معلمی بیش از سایر دانش آموزان و بیش از آنچه که استحقاقش را دارد مورد توجه وی قرار می گیرد و به این ترتیب سایر دانش آموزان کم کم اعتراض خود را ابراز می کنند . معلم در پاسخ به این اعتراض می گوید که آن دانش آموز در حین تدریس بیشتر از همه به درس توجه دارد و به این ترتیب به موضوع سرپوش می گذارد.

شناخت دروغ

موضوعی که حایز اهمیت است این است که چگونه می توان از میان سخنان یک فرد تشخیص داد که کدامیک واقعی و کدام یک دروغ است ؟ 

واقعیت این است که تشخیص این امر در فاصله زمانی کمتر بسیار مشکل و حتی در برخی موارد غیر ممکن است . گذشت زمان و آینده واقعیتها را مشخص می کند . ولی برای اعمال مدیریت و تصمیم گیری بهتر لازم است که از همان ابتدا عمل تشخیص انجام شود . مدیران یا کارکنان در بیشتر مواقع ناچارند سریعا تجزیه تحلیل نموده و تصمیم گیری نمایند. بررسی های به عمل آمده نشان می دهند که موارد زیر به شناخت دروغ کمک شایانی می رساند:

1- فرد دروغگو سعی در جلب اعتماد دیگران دارد. اگر زمانی مشاهده شود که فردی تلاش زیادی برای جلب اعتماد دیگران از خود نشان می دهد و به هر نحو ممکن می خواهد اعتماد سازی کند و به هر قیمتی که شده تلاش می کند می تواند نشانه ای از دروغگویی های او در آینده شود . در واقع می خواهد یک جو به اصطلاح صادقانه ایجاد نموده و تحت تاثیر آن جو عقاید خود را به دیگران تحمیل کند ودیگران نیز بدون کوچکترین شک و تردید همه مطالب او را باور کنند . در وافع در یک جو صادقانه دروغ بیشتری می توان به کار برد بدون اینکه عکس العمل و شک و تردیدی مشاهده کرد.

2- کنترل سخنان با قوانین موجود . فرد خاطی می خواهد جهت پذیرش سخنان خود وجهه قانونی به آن داده و آن را در راستای اهداف سازمان و مطابق مقررات جلوه دهد . اذا با مقایسه سخنان با قوانین میزان سندیت آن سنجیده شده و در تشخیص کمک می کند . نباید تصور شود که فرد خاطی همواره قانونمند است بلکه اینگونه افراد دو شخصیتی بوده و در جای دیگر از قانون گریزانند .بدین معنا که اگر خواسته آنان وجاهت قانونی داشته و درست باشد به شدت پایبند قانون بوده و از آن دفاع می کنند و در غیر این صورت به انعطاف پذیری قانون و توجیه های غلط از آن روی می آورند .

3- وجود ارتباط غیر رسمی با هریک از اعضای سازمان به صورت جداگانه . فرد خاطی می خواهد برای رسیدن به هدف و اجرای برنامه خود با هر یک از اعضای سازمان رابطه غیر رسمی جداگانه ای داشته باشد علاوه بر جو به اصطلاح صادقانه ، با هریک از اعضای سازمان جداگانه به گفتگو نشسته و تلاش می کند رابطه غیر رسمی را با تک تک افراد سازمان به صورت مستقل ایجاد نماید به طوریکه هر عضو سازمان چنین تلقی کند که آن فرد خاطی فقط با او رابطه رسمی دارد و بدینگونه از از هریک از افراد جداگانه اطلاعات مورد نیاز خود در پشت صحنه را به دست می آورد. باید توجه کرد که این رابطه غیر رسمی در راستای جو صادقانه نیست بلکه در راستای تحقق اهداف فرد می باشد و چنین فردی در صورت لزوم به راحتی ارتباط غیر رسمی خود را بر هم می زند. 

4- تلاش در سند سازی . افرادی که از دروغ بیشتر استفاده می کنند تلاش می کنند برای هر کار بدون دروغ و قانونی سندسازی نمایند و برعکس هر نوع کار آغشته به دروغ را بدون سند و آثار مستندی انجام دهند. کارهایی که از سوی دیگران به آنها داده می شود سعی می کنند مستند نمایند . هر چند تلاش زیادی برای جلب اعتماد دیگران انجام می دهند خود اعتمادی به دیگران ندارند . به عبارتی خواسته های قانونی و صحیح خود را که در راستای قوانین و مقررات سازمان است به صورت کتبی ارایه نموده و یا در یک جمع عمومی بیان می کنند . خواسته های غیر قانونی ودروغین خود را به هر فردی جداگانه و بدون ارایه مدرک مستندی اعلام می نمایند.

5- حالات روحی و روانی : معمولا از نظر روانشناسی حالات روحی و روانی متفاوتی  نسبت به حال طبیعی در زمان گفتن دروغ مشاهده می شود که می توان از آن نیز بهره برد .

6-سوابق فرد و تجربیات قبلی . با مطالعه گذشته فرد و استفاده از تجربیات قبلی می توان تخمین خوبی در خصوص درستی یا دروغی سخنان زده و با مقایسه آن با موارد مشابه قبلی نتیجه قابل قبولی گرفت.

7- در خواست توضیح بیشتر در صورت مشکوک شدن به موضوع. اگر به هر عللی فرد خاطی احتمال دهد که موضوع دروغ وی فاش شده جهت اطمینان بیشتر توضیحات بیشتری از مطرح کننده موضوع درخواست می کند تا یقین کند که او به دروغ پی برده یا خیر . با دقت در نوع توضیحات درخواستی می توان دقیق تر قضاوت کرد .

دروغگویی و نقش آن در مدیریت

با توجه به آنچه که گفته شد دروغگویی جایگاهی در سازمان ندارد و بیشتر در راستای تضعیف مدیریت و کاهش کارآیی است . اگر دروغگویی در سازمان مرسوم شود بیشتر انرژی سازمان را به خود جذب کرده و در راستای کشف دروغ و عمل و عکس العمل های وابسته به آن وقت سازمان گرفته شده و هدر می رود . هر یک از اعضای سازمان سپر دفاعی خود را محکم کرده و بدون اینکه منافع سازمان را در نظر بگیرند منافع شخصی را لحاظ می کنند . دیگر سازمان تنها به شکل یک چارچوب باقی مانده و هدف خود را از دست می دهد . کم کم اغضای سازمان خسته شده و میل به ترک کار و سازمان در بین افراد بیشتر می شود و در واقع ابراز وفاداری به سازمان کم می شود . اهداف سازمان برای اعضای آن معنا و مفهوم خود را از دست داده و به ویژه اگر دولتی باشد از آن به عنوان محلی برای کسب درآمد و اشتغال یاد می شود . دروغگویی تنها در زمانهای حساس سیاسی کاربرد داشته و کارآیی آن در محیط سیاسی – نظامی است و در واقع یک شگرد برای بقای سازمان است . در یک جمله می توان گفت که :

صداقت راه هدایت به سوی آینده ای روشن است.

 حسن ابراهیمی ترکمانی

+ نوشته شده توسط حسن ابراهیمی ترکمانی در جمعه دهم آبان ۱۳۸۷ و ساعت 11:7 ||||
نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.