.
برای این پاسخ میتوانید از عبارتهای زیر به نسبت موقعیت استفاده کنید.
.
.
.
.
.
بیشتر وقتی استفاده میشوند که کاری که مورد سپاس قرار میگیره؛ خیلی سخت نبوده و زیاد ایجاد زحمت نکرده است.
.
.
.
اشتباه رایج استفاده از Advice vs Advise در انگلیسی
.
The words advice and advise are often confused in English.
این دو تا رو خیلی ها اشتباه میکنند
.
I advise you to read through this lesson so you will no longer need advice on this matter.
بهت نصیحت میکنم که این درس رو بخونی تا دیگه به نصیحت نیاز نداشته باشی
-
Advice
نصیحت
Advice is a noun and refers to information offered by one person to another to help the latter make a decision or take action.
.
We need some advice.
ما به کمی نصیحت نیاز داریم
.
I don’t care if you’re my advisor. When I want your advice, I’ll ask for it!
برام مهم نیست که تو رایزن(نصیحت کننده) من هستی، وقتی نصیحتت رو بخوام، بهت خواهم گفت
.
My stock broker gave me bad advice and I lost a lot of money.
دلال بورس من بهم نصیحت اشتباه و من کلی پول رو از دست دادم
.
If you’re sick, stay home. That’s my advice.
اگر مریضی در خانه بمان؛ این نصیحت من است
.
توجه کنید که در موارد بالا همه نصیحت ها در نقش اسم اند
-
Synonyms:
counsel, input, opinion, recommendation, suggestion, two cents
-
Advise
نصیحت دادن/ نصیحت کردن
.
Advise is a verb and means to offer a suggestion about what to do.
یک فعل است و به معنی نصیحت دادن؛ پیشنهاد دادن در مورد اینکه چه کار کنیم
.
مثالز:
We need you to advise us about something.
ما تو رو نیاز داریم که در مورد چیزی نصیحتمان بکنی
.
You’re my advisor, so advise me!
تو رایزن من؛ پس نصیحتم کن
.
My stock broker advised me to invest in that company two days before it filed for bankruptcy.
دلال بورس من پیشنهاد داد/نصیحت کرد منو که در اون شرکت دو روز قبل از اینکه ورشکست بشه سرمایه گذاری کنم
.
If you’re sick, I advise you to stay home.
اگر مریضی، نصیحت میکنم که خونه بمونی
-
نکته:
Advisor = اسم فاعل؛ فعل
Advise است
-
Synonyms:
to give advice, to counsel, to offer input, to offer an opinion, to recommend, to make a recommendation, to suggest, to make a suggestion, to offer one’s two cents
====================
پندار،گفتار،کردار PGKNEEK
@ نیـــــک @
<) )> <((>
_\\_ APPOSTAD _//_
S i G N A T U R
====================
فعل عبارتی Come over را بیشتر بشناسیم در انگلیسی
.
Come over:
1: تغییر جبهه/ تغییر رویکرد/ تغییر طرف مورد حمایت
2: آمدن و ملاقات کردن
.
مثالها:
Tom was formerly an enemy spy, but last year he came over.
تام قبلا" یک جاسوس دشمن بود اما سال گذشته جبهه اش رو تغییر داد.
.
I thought that Bill was a Republican. When did he come over?
فکر میکردم که بیل یک جمهوریخواه باشه، او کی رویکردش رو تغییر داد؟
.
See if Mori wants to come over.
ببین موری میخواد بیاد برای دیدن (ما)
.
I can't come over to visit now. I'm busy.
الان نمیتونم بیام برای ملاقت سرم شلوغه
.
Why don’t you come over for dinner?
چرا برای شام نمیای(پیش من)؟
.
Come over to my place and we’ll discuss it.
به خونه ی من بیا و در موردش بحث میکنیم(عجببببب!!) :D
───────
نکته:
شکل دیگری از این فعل عبارتی:
come over someone
منقلب شدن/ یکباره تحت تحثیر قرار گرفتن
.
I just don't know what came over me.
فقط نمیدونم چرا منقلب شدم/ چه بر سرم آمد
.
Something came over her just as she entered the room.
تا وارد اتاق شد یکباره منقلب شد/ حالش عوض شد.
.
A wave of anger came over him.
موجی از عصبانیت منقلب اش کرد
.
I came over all emotional when I saw him.
وقتی دیدمش کلا" به هم ریختم
====================
پندار،گفتار،کردار PGKNEEK
@ نیـــــک @
<) )> <((>
_\\_ APPOSTAD _//_
S i G N A T U R
====================
چند تا مخفف همراه با توضیح و معنی اش در انگلیسی
.
IQ = Intelligence Quotient
بهره هوشی – ضریب هوشی
.
ID = Identification
کارت شناسایی
.
CD = Compact Disc
سی دی – دیسک فشرده
.
DVD = Digital Video-Disc / Digital Versatile Disc
دی وی دی
.
PhD = Doctor of philosophy
درجه دکتری
.
ISO = International Organization for Standardization
ایزو – سازمان جهانی استاندارد
.
ICU = Intensive Care Unit
بخش مراقبت های ویژه
.
AIDS = Acquired Immune Deficiency Syndrome
بیماری ایدز- سندرم ازبین برنده امنیت دفاعی بدن
.
ISBN = International Standard Book Number
شماره استاندارد بین المللی کتاب
.
OPEC = Organization of Petroleum Exporting Countries
اوپک- سازمان کشورهای صادرکننده نفت
.
IRNA = Islamic Republic News Agency
ایرنا – خبرگزاری جمهوری اسلامی
.
ISNA = Iranian Student News Agency
ایسنا – خبرگزاری دانشجویان ایران
.
TOEFL = Test of English as a Foreign Language
آزمون تافل
.
IELTS = International English Language Testing System
آزمون آیلتس
.
UNESCO = United Nations Educational Scientific and Cultural Organization
یونسکو – سازمان آموزش علمی وفرهنگی ملل متحد
.
UNICEF = United Nations Children’s Fund / United Nations International Children's Emergency Fund
یونیسف – صندوق اضطراری سازمان ملل متحدبرای کودکان
.
PIN = Personal Identification Number
شماره شناسایی شخصی
.
SIM card = SIM is the abbreviation of Subscriber identity module
====================
پندار،گفتار،کردار PGKNEEK
@ نیـــــک @
<) )> <((>
_\\_ APPOSTAD _//_
S i G N A T U R
====================
پیشوند re در انگلیسی
پیشوند=Prefix
یه معنی: دوباره/ تکرار
.
Repeat
تکرار
.
review
مرور/ نگاه دوباره
.
redo
.
reinvent
اختراع دوباره
.
revisit
ملاقات دوباره
.
rebuild
ساخت دوباره
.
recall
تماس مجدد
.
recede
کنار کشیدن، عقب رفتن/ بازگشت به جای قبلی
.
redye
رنگ کردن دوباره
.
reflect
انعکاس/ بازتاب
.
refold
تا زدن دوباره
.
regain
باز یافتن/ دوباره به دست آوردن
.
reiterate
تکرار کردن/ تصریح کردن
.
rejoin
دوباره پیوستن
.
relate
بازگو کردن
.
relive
زندگی کردن دوباره
.
remain
باز باقی ماندن/ باقی ماندن
.
remarry
ازدواج دوباره کردن
.
remind
بازمانده / باقی ماندن
.
repay
باز پرداخت
.
resell
دوباره فروختن
.
return
بازگشت
.
reverse
برعکس
.
rewarm
گردن شدن دوباره
.
rewrite
بازنویسی
.
زیاد داریم، بقیه رو شما در کامنت بفرمایید.
====================
پندار،گفتار،کردار PGKNEEK
@ نیـــــک @
<) )> <((>
_\\_ APPOSTAD _//_
S i G N A T U R
====================
در زبان انگلیسی اغلب برای صحبت کردن از عبارت دوکلمه ای مثل "bye bye " استفاده میکنیم در اینجا تعدادی از معمول ترین این عبارات آورده شده اند:
-so-so
نه خوب نه بد, متوسط
.
مثال:
how was the meeting?
so-so, it was nice to see everyone , but...
.
جلسه چطور بود؟ - نه خوب نه بد-خوب شد که همه را دیدم اما..
.
-on-off
گاهی گاهی , چیزی که ثابت و دائمی نیست
.
مثال:
they have a very on-off relationship
.
آنها رابطه ای گاهی گاهی دارند.
.
-Mish- Mash
ترکیبی درهم و برهم از دوچیز متفاوت
.
مثال:
the new policy is a bit of mish-mash of the last two policies we've had.
.
سیاست جدید ترکیبی درهم و برهم از سیاستی است که قبلا داشتیم.
.
-wishy -washy
آبکی , سست
.
مثال:
his argument is a bit wishy -washy-I don't get impression that...
استدلال او قدر ی آبکیست- گمان نمیکنم که..
.
(reduplication words ) : به معنی دوگانسازی یا مضاعف سازی لغات
که یا یک لغت تکرار میشود مثل :bye -bye و so -so یا ریشه لغت اصلی حفظ میشود و اغلب در لغت دوم تغییر آوایی صورت میگیرد یا لغتی اضافه یا تغییر میکند که حالت ریتمیک پیدا کند! مثل : okey-dokey ,
.
در ادامه چند مورد از این عبارات آورده شده اند:
.
chit -chat
گپ
.
مثال:
He asked us to stop our chit-chat and get on with our work
از ما خواست که دست از گپ زدن برداریم و به کارمان برسیم.
.
ship-shape
ترو تمیز
.
مثال:
I want to leave the place ship-shape when we go on holiday
میخواهم وقتی به مسافرت میرویم خونه تر وتمیز باشد.
.
عبارت بعدی arty-farty
این عبارت برای توصیف کسی ست که تلاش میکند نظر دیگران را در مورد تواناییش یا کارو دانش هنریش جلب کند و افه بیاد و از این حرفا..!!. ( که خیلی تو جمع هنری از اینا داریم ...
.
Babak and his arty-farty friend
بابک و دوستِ......اِش
.
بابک و دوستِ چی؟
شما برای این عبارت معادل پارسی مناسب پیدا کنید و کامنت کنید.
====================
پندار،گفتار،کردار PGKNEEK
@ نیـــــک @
<) )> <((>
_\\_ APPOSTAD _//_
S i G N A T U R
====================
تفاوت این دو تا چیه در انگلیسی؟
made of/made from
.
صندلی رو در نظر بگیرین که از چوب ساخته شده . اون چیزی هم که ما میبینیم چوبه . یعنی فقط ظاهر چوب تغییر کرده . پس اینجاست که از made of استفاده میکنیم .
.
حالا کاغذ رو در نظر بگیرین . کاغذ هم از چوب ساخته شده .اما ما همون چوب رو میبینیم ؟ نه . نمیتونیم کاغذ رو برگردونیم به چوب . پس اینجا از made from استفاده میکنیم.
پس هر چیزی که بشه به حالت اولیش برش گردوند : Made of
هر چیزی که نتونیم به ماده ی اولیه برش گردونیم : Made from
.
Made in :
که معرف خدمتتون است، ساخته شده در چین :D
بای دیفالت، همه چیز Made in China است،
مگر اینکه خلافش ثابت بشه :)
====================
پندار،گفتار،کردار PGKNEEK
@ نیـــــک @
<) )> <((>
_\\_ APPOSTAD _//_
S i G N A T U R
====================
چند تا جمله کاربردی با Enough در انگلیسی
.
I've had enough.
من به اندازه کافی داشته ام
.
We have enough time.
ما وقت کافی داریم
.
That's enough for today.
برای امروز کافی است
.
Are you old enough to vote?
آیا سن ات به اندازه کافی است که رای دهی؟
.
Is one thousand yen enough?
آیا هزار ین کافی است؟
.
She isn't good enough for Mori.
او به اندازه کافی برای موری خوب نیست
.
He is old enough to drive a car.
او به اندازه کافی سن دارد که ماشینی را براند
.
He is old enough to travel alone.
او به اندازه کافی بزرگ است که تنها مسافرت کند
.
Selina was stupid enough to believe him.
سلینا به اندازه کافی احمق بود که باورش کند
.
She was stupid enough to go out with Mori.
او به اندازه کافی احمق بود که با موری بیرون برود
.
Are you spending enough time with your kids?
آیه به اندازه کافی به بچه هایت میگذارنی؟
.
She didn't run fast enough to catch the bus.
او به اندازه کافی سریع ندوید که به اتوبوس برسد
====================
پندار،گفتار،کردار PGKNEEK
@ نیـــــک @
<) )> <((>
_\\_ APPOSTAD _//_
S i G N A T U R
====================
اصطلاحات(حروف اختصاری) مهم چت و پیامک در انگلیسی
.
disconnect = DC = قطع ارتباط با اینترنت
.
too = 2 = همچنین
.
for = 4 = برای
.
hug and kiss = h&k = در آغوشم می بوسمت
.
good luck = GL = موفق باشید
.
you're welcome = YW = خوش آمدید
.
Sorry = sry = متاسفم
.
be back soon = bbs = زود برگردی
.
message = msq = پیام
.
without = W/O = بدون
.
face to face = F2F = رو در رو
.
Oh my God = OMG = آه خدای من
.
by the way = BTW = راستی
.
Just Kidding = JK = شوخی می کنم
.
Laugh Out Loudly = LOL = خندیدن با صدای بلند
.
Ta Ta For now = TTFN = فعلا خداحافظ
.
Christmas = Xmas = کریسمس
.
laugh to my self = LTM = خندیدن به من
.
male or female? = M or F = مرد یا زن هستید شما؟
.
no problem = NP = مشکلی نیست
.
age / sex / location = ASL = سن / جنس / مکان
.
bye for now = BFN = خداحافظ
.
I love you = ILU = دوستت دارم
.
I love you = ILY = دوستت دارم
.
you = u = شما ، تو
.
please = PLZ = لطفا
.
thanks = tnx = متشکرم
.
male = m = مرد
.
female = f = زن
.
girl friend = gf = دوست دختر
.
Boy friend = bf = دوست پسر
.
wow = فریاد حاکی از خوشحالی
.
In My opinion = IMO = به نظر من
.
Private message = PM = پیغام خصوصی
.
Kiss = k = بوسه
.
Be Back = BB = بر می گردم
.
Thinking Of You = TOY = به فکر تو هستم
.
Till Next Time = TNT = تا دفعه بعد
.
See You Soon = SYS = به زودی می بینمت
.
Glad To See You = GTSY = از دیدن تو خوشحال شدم
.
Away from keyboard = AFK = دور از صفحه کلید
.
That is = Ie = بنابراین
====================
پندار،گفتار،کردار PGKNEEK
@ نیـــــک @
<) )> <((>
_\\_ APPOSTAD _//_
S i G N A T U R
====================
عبارات مورد استفاده برای بیان تکرار در زبان انگلیسی
A few times — چند بار
All day — تمام روز
All the time — всё время, всегда
Almost always — تقریبا همیشه
Almost never — تقریبا هرگز
Always — همیشه
At times — گاهی اوقات
Constantly — بطورمداوم
Continuously — بطورپیوسته
Daily — روزانه
Every hour — هرساعت
Every Monday — هر دوشنبه
Every month — هر ماه
Every night — هر شب
Every now and then — هر از گاهی
Every third day — سومین روز هر هفته
Every two months — هر دو ماه یکبار
Every week — هر هفته
Every year — هر سال
Every-time — هر بار
Four times — چهاریار
Four times an hour — چهاربار در ساعت
Frequently — اغلب
Generally — عموما
Hardly ever — خیلی بندرت
Hourly — ساعتی
Many times — بدفعات
Monthly — ماهیانه
Most times — اکثر اوقات
Nearly always — تقریبا همیشه
Never — هرگز
Normally — بطور طبیعی
Not often — نه زیاد
Occasionally — بندرت
Off and on — گاهی اوقات
Often — اغلب
On the first of every month — روز اول هر ماه
Once — یک بار
Once a year — یکباردرسال
Once in a blue moon — خیلی بندرت
Once in a while — هرازگاهی
Quite often — بدفعات زیاد
Rarely — بندرت
Regularly — مرتب
Seldom — بندرت
Several times — چندین بار
Sometimes — گاهی اوقات
Three times — سه بار
Three times a week — سه بار در هفته
Twice — دوبار
Twice a month — دو بار در ماه
Usually — معمولا
Very often — خیلی زیاد، به دفعات
Weekly — هفتگی
Yearly —سالیانه، سالی
====================
پندار،گفتار،کردار PGKNEEK
@ نیـــــک @
<) )> <((>
_\\_ APPOSTAD _//_
S i G N A T U R
====================