ⓅⒼⓀⓝⓔⓔⓚ

ⓅⒼⓀⓝⓔⓔⓚ

پنـدار گفتـار کـردار نیک
ⓅⒼⓀⓝⓔⓔⓚ

ⓅⒼⓀⓝⓔⓔⓚ

پنـدار گفتـار کـردار نیک

٨٣ ) - مرده بدم زنده شدم گریه بدم خنده شدم


مرده بدم زنده شدم گریه بدم خنده شدمدولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم
دیده سیر است مرا جان دلیر است مرازهره شیر است مرا زهره تابنده شدم
گفت که دیوانه نه‌ای لایق این خانه نه‌ایرفتم و دیوانه شدم سلسله بندنده شدم
گفت که سرمست نه‌ای رو که از این دست نه‌ایرفتم و سرمست شدم وز طرب آکنده شدم
گفت که تو کشته نه‌ای در طرب آغشته نه‌ایپیش رخ زنده کنش کشته و افکنده شدم
گفت که تو زیرککی مست خیالی و شکیگول شدم هول شدم وز همه برکنده شدم
گفت که تو شمع شدی قبله این جمع شدیجمع نیم شمع نیم دود پراکنده شدم
گفت که شیخی و سری پیش رو و راهبریشیخ نیم پیش نیم امر تو را بنده شدم
گفت که با بال و پری من پر و بالت ندهمدر هوس بال و پرش بی‌پر و پرکنده شدم
گفت مرا دولت نو راه مرو رنجه مشوزانک من از لطف و کرم سوی تو آینده شدم
گفت مرا عشق کهن از بر ما نقل مکنگفتم آری نکنم ساکن و باشنده شدم
چشمه خورشید تویی سایه گه بید منمچونک زدی بر سر من پست و گدازنده شدم
تابش جان یافت دلم وا شد و بشکافت دلماطلس نو بافت دلم دشمن این ژنده شدم
صورت جان وقت سحر لاف همی‌زد ز بطربنده و خربنده بدم شاه و خداونده شدم
شکر کند کاغذ تو از شکر بی‌حد توکمد او در بر من با وی ماننده شدم
شکر کند خاک دژم از فلک و چرخ به خمکز نظر وگردش او نورپذیرنده شدم
شکر کند چرخ فلک از ملک و ملک و ملککز کرم و بخشش او روشن بخشنده شدم
شکر کند عارف حق کز همه بردیم سبقبر زبر هفت طبق اختر رخشنده شدم
زهره بدم ماه شدم چرخ دو صد تاه شدمیوسف بودم ز کنون یوسف زاینده شدم
از توام ای شهره قمر در من و در خود بنگرکز اثر خنده تو گلشن خندنده شدم
باش چو شطرنج روان خامش و خود جمله زبانکز رخ آن شاه جهان فرخ و فرخنده شدم
نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.